هیچ جایی امن نیست انگار
کوچه های کابل.... سرک های کابل.... دفاتر و اداره ها.... در هیچ جایی امنیت نیست…
کوچه های کابل.... سرک های کابل.... دفاتر و اداره ها.... در هیچ جایی امنیت نیست…
دیروز در محل کارمان، شنیدم که یک خانم تحصیل کرده و جوان قصد دارد به عنوا…
چند وقت پیش موقع خرید مسکه (خامه) از یک مغازه دیدم که تاریخ مصرفش گذشته! ب…
چشم هایم را می بندم! تا تو پنهان شوی! وقتی باز می کنم می بینم سالها گذشته …
خدای من! خدای خوب و مهربان من تو را دوست می دارم چرا که از گذشته تا حال هم…
relaxing between the way to Bamiyan going to sayed Ali yakhsooz pilgrimage after this we went to Bande amir! there was a holly …
امروز تو دو سال و نیم شده ای! و من همچنان مصروفم! today you are 2 and half years old! and I am…
چند سال پیش یکی از همکارانم در تلویزیون تمدن حرفی زد که آن زمان مفهوم خا…
We came back from Bamiyan province yesterday! I had gone there before (2004) on that time it was so beautiful place with blue sky …
نفس می کشم فقر را در شهری که مردمانش غوطه ورند در جنگ... ننگ... تفنگ... بی هی…