اندکی محبت
نوشتن است که احساسات را با قلم به دستان ما به تصویرمیکشد هرآنچه را که اح…
نوشتن است که احساسات را با قلم به دستان ما به تصویرمیکشد هرآنچه را که اح…
عوض میشوم در پس روزهایی که مرا عوض میکند با عوض کردن... بزرگ کردن جسم و رو…
زود بود ولی یاد گرفتمیادگرفتم که درحال تغییر هستم و دارم بزرگ میشوم و هر…
عادت اجباری عادت ... قبول کردیم به عادت های اجباری را... که گاهی ناخواسته ب…
کهنه فروش داد میزندکهنه فروش داد میزند... لباس کهنه میخریم.... کفش کهنه می…
خدایا اگر نتوانستم کاری کنم که به وجود من افتخار کنی....بدان که تو خدا بود…
تصادف اتفاقیامروز با تصادف اتفاقی تمام زندگیم تکرار شد... با موتوری که د…
کسانی هستند که میخواهند تمام عمرت را کنارشان سرکنی و با آنها تا آخر راه …
زندگی آدم ها برروی صحنه قیامت اکران میشود... روزی که فیلم من اکران میشود …
قلب بازیچه نیست... حتی قلب یک اسباب بازی بی جان نزد یک کودک حرمت دارد ... چه…