حسن باران
حُسن باران این است که تبسم دارد گَردِ غم از همه چیز، از همه جا می گیرد هم…
حُسن باران این است که تبسم دارد گَردِ غم از همه چیز، از همه جا می گیرد هم…
...زندگی پنجره ای باز به دنیای وجود تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست…
اگر پرنده را به قفس بیندازی، مثل این است که پرنده را قاب گرفته باشی! و پر…
کم نیستند شادی ها، حتی اگر بزرگ نباشند... چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هایی…
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل بیرون نمی توان کرد إلّا به روزگاران گ…
در زمینی که ضمیرِ من و توست از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار دانه هاییس…
پیش از من و تو بسیار، بودند و نقش بستند دیوارِ زندگی را زینگونه یادگاران…
کاش میشد دشنام، جای خود را به سلامی می داد گلِ لبخند به مهمانیِ لب می برد…
کاش غم و غصه هم قیمت داشت مجانی است، همه می خورند! کاش روی دهانمان کنتوری…
گفتی دلتنگ دل نوشته هایم هستی اما مهربانم دیگر دلی برایم باقی نمانده که …