ندایی یک انسان به درگاه پروردگارش
گفتم خدای من دقایقی بود در زندگانیم که هوس میکردم سر سنگینم را که پرازدغ…
گفتم خدای من دقایقی بود در زندگانیم که هوس میکردم سر سنگینم را که پرازدغ…
پسر جوان و زیباروییبود که فکر می کرد باید با زیباترین دختر جهان ازدواج ک…
سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موس…
دو سطل یکدیگر را در ته چاهی ملاقات می کنند.یکی از آن ها بسیار عبوس و پژمر…
مردی متوجه شد که گوشهمسرشسنگین شده و شنوایی اش کم شده استبه نظرش رسید که…
روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیاد…
چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.از آن بالا رفت و به …
چندی پیش زنی از خواب بیدارمی شود در آیینه نگاه می کند ومتوجه می شود کهفق…
چیزی که نحوه زندگی انسانها را مشخص می کند، تفسیر و نوع دیدشان نسبت به وق…
هوسزنگرفتن به سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالی خانواده همسرم پایینتر از …