ترس
دوباره صبح خواهد شد و آفتاب طلایی دوباره طلوع خواهد کرد آری دوباره دوبا…
دوباره صبح خواهد شد و آفتاب طلایی دوباره طلوع خواهد کرد آری دوباره دوبا…
من:ان خورشید پنهان گشته پشت ابر نامردی! وتو:ان انس ترسویی که از گرمای اغو…
زندگی ام"مثل درخت خشکی شده .......... که همه برای گرم کردن خود مرا می سوزانند.…
خاکستری هستم که آتش را خواهم بخشید اما......... تبر را هرگز.....…
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ،موهای…
به جرم وسوسه......... چه طعنه ها که نشنیدی حوا............ پس از تو ... همه تا توانس…
بچه ای گریه میکرد و میگفت: هیچ کسی با من بازی نمیکنه. تو دلم گفتم: تو بزرگ …
الا ای برف چه می باری بر این دنیای نا پاکی؟ بر این دنیا که هر جایش رد پا ا…
دخترک خنده کنان گفت که چیست راز این حلقه ی زر راز این حلقه که انگشت مرا ا…
خدا اکجاست به دنبال خدا نگرد ،خدا در بيابان های خالی از انسان نيست خدا د…