رایزینه
نشسته بود لب رایزنیه و تیاق خود را به زمین میکوفت ِ صدای در که امد ناسش ر…
نشسته بود لب رایزنیه و تیاق خود را به زمین میکوفت ِ صدای در که امد ناسش ر…
دقار خدا شوی از دروازه حویلی که پیش شد سون اسمان سیل کرد و نفسش ره قید کر…
اره حتما میبخشه ِ حتما ...ِ اخه اون منو بیشتر از هر کسی درک میکنه ِ به خاطر…
نخودها را با نوک انگشت میکشید سمت خودش و با دو انگشت دیگر سنگ ریزرا میگر…
ببین دستهایم خالیست قرار بود برایت قند حبه کنم دانه دانه قندهار شود شدم …
چند شب است که میخواهم بنویسم اما هر بار که شروع میکنم به پایان نمیرسد ان…
بطور اتفاقی دو تا نگاه سر یک چهار راه وصل میشوند به اتوبان میروند بدون ت…
دقیقا یادم هست که برای اولین بار روی صحنه تاتر رفتم و نقش یک پیر مرد بی س…
میخواستم یک دنیا حرف بزنم و بهش خیلی چیزها رو بگم میخواستم یک جهان دردش …
تهیه کننده : کاپیلا مولتی مدیا اقتباس گر : کاوه ایریک کارگردان : کاوه ایر…