Browse all sataishtanha's Blog Posts

لبخند

sataishtanha

غضنفر باباش میمیره هفتمش خیلی شلوغ میشه واسه چهلم بلیت بلیت می فروشه. ه…

by sataishtanha

read more

خاطرات

sataishtanha

ما خانواده کوچکی استم من ،پدرم ،مادرم ،برادر و دو خواهرم. پدرم مرد مهربا…

by sataishtanha

read more

نیکی کردن

sataishtanha

چند روز پیش یکی از همکاران ما قصه کرد که از راه می گذشتم دیدم که نانوا با …

by sataishtanha

read more