زمانیکه فلم انکس از من خواست که دانش آموزهای تنگدست را برای ترجمه و استفاده از کمک هزینه های کوچک به آنها معرفی کنم, من به اندیشه مانو امیگا (Amiga) در چاکلو(Chalco) مکزیک افتادم. با مدیر بانو لیلیا گاریلی(Lilia Garilli) و تیم همراهش به آنجا رفتیم تا آنها بهترین 12 دانش آموز را برای شروع این برنامه برگزینند. بسیار خوشحال خواهم شد که شما را با هر یک از این دانش آموزها معرفی کنم. مریجوس (Marijose) پیش از زمان مدرسه در مانو امیگا بوده است, او علاقه مند فناوری است و همیشه در این زمنیه فعال بوده است. البته, او علاقهمند فوتبال نیز میباشد و دروازه بان تیم ورزشی مدرسه خود است. او میخواهد که در آینده مهندس و یا دانش آموخته فناوری معلوماتی شود, از آنجاییکه او یک شخص مسوول با نمرهای عالی است استادهای او مطمئن اند که او به همه اهدافش میرسد.
لویس آرماندو(Luis Armando) هفده ساله, چهار سال میشود که در مدرسه مانو آمیگا است. او علاقه مند ادبیات و ریاضی میباشد. درمیان بسیار چیزها او علاقهمند موسیقی است, آواز میخواند و با گروه موسیقی (پیشروان پسر) مینوازد. او علاقهمند رسامی و طراحی است. بنا بر این او علاقه دارد که معمار شود, باوجودیکه روی مطاله موسیقی و آوازخوانی نیز می اندیشد.
دانش آموزهای دختر در سال نهایی آموزش در مدرسه مانو آمیگا.
گنزالو (Gonzalo) شانزده ساله بر یک زندگی دشوار خانوادگی غالب آمده است. او تک فرزند خانواده با پدر و مادر از هم جدا شده می باشد, اما همه این دشواری ها نتوانستند که سد راه او شوند و او را باز دارند. او یک وظیفه درخشانی دارد و مدرسه خود را در چندین رقابت حتا در سطح ملی همراهی کرده است. او به آیالات متحده آمریکا با یک برسیه تمام رایگان سفر کرده است تا در در اندیانا در آموزشگاه کالور(Culver) در یک دوره آموزشی تابستانی شرکت کند. او عضو گروه آوازخوانی محلی مکزیکی است, علاقه مند مطالعه و بازی بسکتبال است. او همچنین در گرو سرود مدرسه خود عضو است. بانو اویلین(Evelyn) شانزده ساله از زمان پیش از مدرسه در مانو آمیگا بوده است و حالا دوره دبیرستان خود را شروع کرده است. او علاقهمند انگلیسی است و میخواهد که آنرا بصورت کامل آن صحبت کند و همیشه در حال توسعه خود است. به اساس گفته پدر و مادرش او میخواهد که مردم را کمک کند و زندگی ها را نجات دهد, این دلیلی است که او میخواهد رشته پزشکی را مطالعه کند و یک پزشک جراح شود. جیووانا(Geovanna) شانزده سال است و از ابتدا در کودکستان این مدرسه بوده است. او همشیه برای رسیدن به اهدافش احساس مسوولیت میکند و بر روی شان تمرکز دارد. او علاقه مند خواندن کتاب های داستان است و میخواهد که روانشناس شود, چون میخواهد که به مردم گوش دهد و در دشواری های شان آنها را یاری رساند.
پسرهای سال آخر
نااومی(Noemi) هجده ساله در حال حاظر شرایط دشوار خانوادگی را میگذراند, پدر و مادر او دشواری های زیادی دارند. او پسر میانه با دو برادر خود است که یکی شان سی ساله است و دیگری یازده ساله است. او تمام دوره مدرسه را در مانو آمیگا سپری کرده است. این دانش آموز دختر برسیه آموزشگاه کالور(Culver) را برده است و برای دوره آموزشی تابستانی به اندیانای آمریکا آمده است.علاقه مند است که کیمیا و یا طراحی را مطالعه کند. انا کارن(Ana Karen) هفده ساله است و در چیمال هاوکان(Chimalhuacan) زندگی میکند. باوجود یک ساعت فاصله راه از مانو آمیگاه او تصمیم گرفت که در این مدرسه درس بخواند. در سالکه او در این مدرسه بوده است, تعهد خود را برای فرصت های پیش آمده نشان داده است و میخواهد که روانشناسی مطالعه کند. براین(bryan) هجده ساله است و از شش سالگی در مانو آمیگا بوده است, او علاقه مند سخنرانی و فعالیت در فضای عمومی است. او فلمها را دوست دارد و میخواهد که در قدم نخست زبان مطالعه کند و بعدا به مطالعه نمایش بپردازد و هنرپیشه شود. ماریو(Mario) هجده ساله است, با پدر و مادر و برادر یکساله خود زندگی میکند. از دوره کودکستان در این مدرسه بوده است و همیشه یک دانش اموز لایق بوده است. او بشکل ویژه علاقه مند کیمیا, ریاضی و فزیک است, اما همچنین دوست دار رقص نیز میباشد و عضو گروه رقص محلی مدرسه است. او میخواهد که دانشگاهش را در رشته فضانوردی و یا تغذیه ادامه دهد.
این دختر راه درازی را در پیش دارد
تلما (Thelma) یک کودک شانزده ساله است. او با تلاش رویای وردش به مدرسه مانو آمیگا را پیگیری کرد و با پشتیبانی پدر و مادرش هرگز از رسیدن به هدفش دست نکشید. چندین بار جایگاه نخست را در رقابت های انگلیسی مدرسه اش از آن خود کرد. او علاقهمند خواندن و نوشتن است و میخواهد که نویسنده باشد. سیرجیو(Sergio) شانزده ساله است که شش سال میشود در این مدرسه بوده است. او یک اندازه ای خجالتی است, اما مدرسه اش تا اندازه ای او را برای غالب آمدن بر این حالتش یاری میرساند. او میخواهد که هنر آشپزی لذیذ را بیاموزد و سرآشپز گردد.لیلیان(Lilian) شانزده ساله است, در موضوع های بسیار زیادی لایق است و بشکل ویژه ریاضی و ساینس را دوست دارد. او استعداد زیادی در رسامی دارد, میخواهد که زبان مطالعه کند و طراح بزرگی گردد. همه این دانش آموزها فرصت های خوبی برای زندگی دارند, همه شان بر گذشته پرچالش غالب شده اند و آینده درخشانی منتظر شان است. به همه این رویاها و اهداف میتوان با تمویل برسیه های مدرسه مانو آمیگا و برسیه های کوچک فلم انکس رسید. مهم نیست که چقدر دشوار است و چقدر فاصله است, اما با سپاس از آموزش و پرورش آنها خواهند رسید و ناکام نخواهند شد.آنها یک نمونه ای از تعهد, مسوولیت و سخت کوشی اند. به همه گرامی باد. به آرزوی شنیدن بشتر از آنها.
هدف نهایی به دست آمد: فارغ التحصیلی و یک خانواده مفتخر