عدل اوانصاف از دیر باز در اخلاق جایگاه والایی داشته اند .بسیاری ازمباحث درآثار افلاطون وارسطو به چیستی جامعه ء عادل ,فرد عادل,چگونگی تربیت انسان عادل وچگونگی تشکیل جامعه عادل اختصاص یافته است .
دراخلاق اسلامی نیز عدالت جایگاهی ممتازدارد خداوندمتعال درقرآن کریم همه را به عدل فرا می خواند : درحقیقت ,خدا به دادگری ونیکوکاری وبخشش به خویشاوندان فرمان میدهد وازکار زشت وناپسند وستم باز میدارد .به شما اندرز میدهد ,باشد که پند بگیرید . (سوره نحل /16)
به ویژه پیامبر (ص) را به رعایت عدالت میان مردم دستور میدهد : وبگو (( به هر کتابی که خدا نازل کرده است ایمان آوردم ومامورشدم که میان شما عدالت کنم .)) (شوری /42)
امیرالمومنین (ع) درباره عدل می فرماید : عدل راس ایمان ومجمع نیکی ها وبرترین مراتب ایمان است . عدل بهترین خوی است .
مفهوم عدل وانصاف-
عدل وداد متضاد جور وستم است درکتاب های لغت درمعنای عدالت گفته اند : عدل آنست که نیکی را به نیکی ,وبدی را به بدی پاسخ دهی .
همچنین عدالت یعنی به حق حکم وداوری کردن . به خداوند نیز از این رو عادل می گویند که در داوری ها وحکم های خود برکسی ستم روا نمی دارد .
بدین سبب در زبان عربی عادل به کسی گفته میشود که در رفتارهای خود از حق عدول نمیکند ودر داوری میان مردم نیز به حق حکم میکند .بدیهی است رفتار ومنش چنین فردی مقبول مردم واقع میشود وتنها اوست که شایستگی دارد در دادگاه حاضرشود وگواهی دهد.
انصاف نیز مترادف عدل است .
در روایات متعدد حضرت علی براین مطلب تاکید فرموده است عدل همان انصاف است .-عدل آنست که در داوری انصاف را رعایت کنی وازجور وستم دوری کنی .
البته برخی گفته اند عدالت آنست که همه قوای نفسانی ,یعنی غضبیه وشهویه پیرو قوه عاقله باشند.
درفقه , عدل در معنای دیگری به کار می رود وآن پیروی از دستورهای خداوند ودوری کردن از گناهان کبیره است .
علامه طباطبایی می گوید : عدالت فقهی ملکه نفسانی است که مانع از ارتکاب گناهان کبیره میشود .
درعلم کلام نیز عدل در دو معنی به کار می رود : یکی ادای حق صاحب حق ودوم هرچیزی رادر جای مناسب خود قرار دادن که معنای دوم ,معنای اول را در بر میگیرد .
با این همه واژه عدالت درمتون اسلامی بیشتر در مورد رعایت حقوق دیگران به کار رفته وناظر به تعامل انسان بادیگران است .
انسان فطرتا شیفته عدل وداد است واز بیداد وستم بیزار , اما با این وجود موانع تحقق عدالت بسیار است
یکی از مهمترین آن گرایش های نفسانی است . چه بسیار افرادی که برای ارضای امیال نفسانی دستان خود را به ظلم وستم آلوده اند .
خداوند در قرآن پس از دستور به قیام برای عدالت ازمومنان میخواهد برای خداگواهی دهند ودرادامه هشدار میدهد : پس ,ازپی هوس نروید که (درنتیجه ازحق) عدول کنید . (نساء /4
)مانع دوم عدالت ورزی رابطه خویشاوندی ودوستی است . انسان با خویشاوندان خود رابطه صمیمی وچه بسا منافع مشترکی دارد که این امر موجب میشود از اجرای عدالت درمورد آنان سرباز زند .
خداوند متعال در قرآن به مومنان هشدارمیدهد ( ای کسانی که ایمان آورده اید , پیوسته به عدالت قیام کنید وبرای خدا گواهی دهید , هرچند به زیان خودتان یا پدر ومادر وخویشاوندان شما باشد اگر توانگر ونیازمند باشد ,بار خدابه آن دو (ازشما) سزاوار تراست . (نساء/4)
سومین مانع که درقرآن بیان شده , دشمنی وخصومت است . خداوند مومنان را به رعایت عدل فرا می خواند وبه آنان هشدارمیدهد مبادا دشمنی باگروهی مانع عدالت ورزی آنان شود .
( نباید دشمنی گروهی شما را برآن دارد که عدالت نکنید . عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است , وازخدا پروا دارید , که خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است. ) (سوره مائده /5)
پس بیایید بادر نظرداشت فرامین الله تعالی عدالت را در زندگی خود رعایت کنیم تا باشد که رستگار شویم انشاالله .....