حیف لحظه های خوبی که برای تو گذاشتم
حیف غصه ای که خوردم چون ازت خبر نداشتم
حیف او روزا که کلی ناز چشماتو کشیدم
حیف شوقی که تو گفتی آره ولی من ندیدم
حیف حرفای قشنگی که برای تو نوشتم
حیف رویام که واسه تواز قشنگیاش گذشتم
حیف شبها که نشستم با خیالت زیر مهتاب
حیف وقتی که تلف شد واسه دیدنت توی خواب
حیف باوفای من حیف عشق و اعتمادم
حیف اون دسته گلی که توی پاییز به تو دادم
حیف شادیم تو روزی که می گن تولدت بود
حیف عاشقیم که گفتی اولش کار خودت بود
حیف اون همه قسم ها که به اسمتو نخوردم
حیف نازی که کشیدم چون که طاقت نه اوردم
حیف اون کسی که دائم عاشقم بود توی رویا
حیف که تو از راه رسیدی و اونو دادمش به دریا
حیف قلبم که یه روز دادمش دستت امانت
حیف اعتماد اون روز حیف واژه ی خیانت
حیف اون شبی که گفتم پیش تو کمه ستاره
حیف اون حرفا که گفتی گفتم اشکالی نداره
حیف چشم هایی که گفتم به تو با لبهای خندون
حیف آرزوی دیدار با تو بودن زیر بارون
حیف هر چی که سپردم حیف هر چی که نبودی
حیف
Posted on at