دیدار تازه

Posted on at



باز نوروز شد و جوش گل و فصل بهار


شد عروسان چمن گل بکف از بهر نثار


سبزه بر گرد گل همچون خط رخسار بتان


سرو و شمشاد خرامان شده چون قامت یار


باد تا تخت سلیمان گل آورد بباغ


لحن داود کشد مرغ چمن از منقار


ساقیا خیز که خمها همه در جوش آمد



باده پیش ارو غم دهد بزاهد بگذار


شادی امروز سزد جمله مسلمانان را


شه مردان شده در تخت خلافت سردار


آن شه دین که بگفت حق صفتش ناد علی


اسد الله لقب گشت امیر و کرار


نام کفر از دم تیغش بعدم گشت نهان


جان خود در شب هجرت به نبی کرد نثار


شی یزدان علی عالی و داماد نبی


کیست اندر صفت اسلام چون او شاهسوار


چریار است در اسلام که گردیده بپای


چار دیوار شریعت بوجود هر چهار


وصف داتش نبود جد تو مخفی خاموش


که پیعمبر صفتش کرده به لفظ دربار




About the author

160