در سال 1975، سودی که بانکها از این راه عاید شان می شد، در مورد 100 مؤسسه ترازاول، معادل 11.9% مجموع وامهای بانکی و براتهای تجاری تنزیل شده، 56.7% درآمدهای قابل تصرف، و 78.6% سرمایه شرکت بود.
پیوند تنگاتنگ بانک اصلی و مؤسسه مشتری مانع از آن نمی شود که هر یک از آنها روابطی با سایرین برقرار سازند. یک بانک، از بیم آنکه مبادا با خطر خیلی مهمی روبه رو شود، نمی تواند ومایل هم نیست که تنها در یک شرکت تعهد بسیار بپذیرد، و مؤسسه اقتصادی نیز به نوبه خود مایل به افزایش ظرفیت تامین مالی استقراضی خود نزد سایر بانکهاست.
این امر بویژه زمانی صادق است که مسئله مربوط باشد به یک طرح عظیم سرمایه گذاری، که تامین نیازهای مالی اش از ظرفیت یک بانک به تنهایی خارج است. در این گونه موارد، بانک اصلی در کنسرسیومی متشکل از چندین بانک، نقش رهبر را ایفا می کند. در هرحال، در نتیجه این عمل، بانکها در، مواجهه با خطرات احتمالی از ایمنی بیشتری برخوردارند، و این چیزی است که به نوعی دیگر، میزان بالای استقراض مؤسسات ژاپنی را توضیح می دهد.
میزان بالای پس انداز: تأمین مالی مؤسسات اقتصادی از طریق وام بانکی، در این اواخر به علت میزان نسبتا زیاد پس انداز خانوارها امکانپذیر بوده است. در سال 1980، میزان مزبور در ژاپن 19.4% بوده است، درحالی که رقم مشابه برای انگلستان 10%، جمهوری فدرال آلمان 12.5%، و فرانسه 14.5% بوده است.
بالا بودن میل به پس انداز، حاکل از عدم کفایت مستمری بازنشستگی، هزینۀ زیاد مسکن، و هزینه های آموزشی است. سرانجام، شیوه های پرداخت حقوق نیز عامل مهمی است که امکان پس انداز زیاد برای خانوارها را فراهم می سازد. پرداخت پاداش در تابستان و در پایان سال، معادل پرداخت چندین ماه حقوق است، قسمت اعظم این مبلغ، به دلایلی که ذکر آن رفت، پس انداز می شود.