2 جوزا 93، هرات و هراتیان در آغوش دود و آتش

Posted on at


صدای طبل نا میمون وحشت و ترس در فضای آرام و زندگی بخش شهر صلح، وحدت و ملت دوست، مهربان و صمیمی با آواز پر از کین و خشم اژدهای آتش و جنگ مملو از نفرت و انزجار در کوچه و پس کوچه های آگنده با صفا و محبت هری نشینان و هراتیان در فضای شهر پیچید خانه و کاشانه یی تعداد از خانواده های خوابیده در بستر شان را به شعله های آتش و انفجار کلوله ها کشید و دها خانواده و همشریان بی گناه و بی پنا در غم و اندوه عزیزان و جوانان قربانی شده، و هستی و دارایی خاکستر شده بر فرش ماتم و سکوت غم آلود نشاند. و بر چهره و صورت هر یک از همشریان هراتی ما غبار اندوه، حسرت، افسوس و تعجب نقش بسته و مشاهده میشد.



و در ذهن هر یک و بر لب هر یک پرسش های زیر جریان بود، خدایا به چی جرمی، به چی گناه یی کودکان، طفلان، بزرگسالان، جوانان و نوجوانان پر از آرزو و امید ما طعمه و شکار افهی ها، کفتار و لاش خور ها، کلوله ها و راکت ها میشوند. کاشانه و لانه ما در امواج خشم گین آتش ظلم و تعدی میسوزد و خاکسترش به دست جریان باد ها و طوفان های روزگار به فراموشی سپرده میشود و در لابلای لحظان زمان دفن میشوند.



آیا این ناله ها فریاد رس ندارند؟ حمایت کننده یی ندارند؟ باسخواست کری ندارند؟ روزی دادرسی و داوری به کار نه خواهد بود؟ به کدام جرم و کناه قصاص میشویم؟ آیا دفاع از حریم خانه، ناموس، دین و وطن شرم آور و ننگین است؟ پوشیدن لباس ذلت و نوکری و جان فدا کردن برای بیگانه گان سرخ رویی و سرفرازی به بار می آورد؟



اینک صبر و تحمل، سکوت و درد، فریاد و خاموشی در درون قلب و سینه ها در حال کردش و چرخش بوده و با کذشت لحظات زمان باهم آمیخته و پخته میشوند. و خیلی زود در قالب طوفان رعد آسا و آبر های خشمگین چون صایقه و جهیدن آلماسک ها بر پیکر مزدوران و سرسپردگان داخلی و خارجی فرود خواهد آمد. این قول و پیام الهی ایست، این سخن نبویست، کفتار عاشقان، عارفان و صادقان بارگاه الهیست.



وطندار به آرزوی روزی صلح و آرامش به یاری قادر و توانا هستیم، پاینده و جاویدانه باد سرزمین ما افغانستان



160