در قسمت اول این نوشته به این اشاره شد که به چه کس رفیق و به چه کس دوست خطاب می شود و در این قسمت در مورد معشوق صحبت می شود اما نه به شکل مستقیم، در عوض سعی بر این است که پیرامون عشق و اندک از انواع آن بیان شود.
اما عشق یا حب، که امروزه پیش همه کس مشهور است و حتی محبوب همه کس است، از عشق هرکس تعریف خاصی دارد و می توان عشق را در دوایر مختلف پیدا نمود، کسانی عشق را از طرف بنده نسبت به خداوند می دانند و همچنان عشق خداوند نسبت به بنده اش چنانکه در روایات دینی ما نیز آمده است و پیامبر(ص) می فرمایند: قالَ الله: ما تَحبَّبَ اِلَيَّ عَبدي بشيٍ احبّ اِلَيَّ ممّا افترضتُه عليه و اِنّهُ ليتحبَّبُ اِليَّ بالنافلةِ......( خداوند مي فرمايد: هيچ بنده اي با چيزي بهتر از انجام واجبات به من اظهار دوستي و محبت نكرده است و همانا بنده با انجام نوافل اظهار محبت و دوستي به من مي نمايد تا آنجا كه محبوب من واقع مي شود، پس زماني كه من او را دوست بدارم گوش او مي شوم كه با آن مي شنود، چشم او مي شوم كه با آن مي بيند، زبان او مي شوم كه با آن سخن مي گويد، دست او مي شوم كه با آن مي گيرد و پاي او مي شوم كه با آن راه مي رود، اگر مرا بخواند اجابتش مي كنم و اگر چيزي از من بخواهد به او خواهم داد. و یا اینکه حضرت علی (کرم الله وجهه) می فرماید: الحبُّ افضَلُ من الخوفِ (حب (خداوند) برتر از ترس از خداست.
.
و کسانی نیز از عشق به طبیعت سخن می رانند بدین معنا که انسان به طبعیت عشق بورزد و طبیعت را دوست داشته باشد و در پاک نگهداشتن و درست نگهداشتن طبیعت سعی و تلاش نماید همچنانکه در روایات دینی ما نیز منشأ واساس دارد، چنانکه از پیامبرما(ص) روایت است که ایشان فرمودند: «هذا جَبَلُ اُحُد يُحِبُّنا وَنُحِبُّهُ»; «اين كوه احد، ما را دوست دارد و ما هم آن را دوست داريم.».
و می تواند که این عشق نسبت به پدر ومادر و یا اعضای فامیل باشد که بخاطر شان انسان هرکار نیکی را انجام بدهد و یا حتی به خاطر آرامش شان مشکلات را تحمل نماید.
و مشهورترین نوع عشق که امروزه از آن سخن به میان می آید عشق بین دوشخص مختلف الجنس( دختر و پسر است مرد و زن و یامذکر و مؤنث) است، اگرچه بر اساس و منشأ این نوع عشق نیز بین روانشناسان و دانشمندان اختلاف نظر است که آیا اساس عشق غریزی است یا اساس دیگری دارد، ولی اگر خواسته باشیم به شکل عامیانه اش تعریف کنیم؛ معمولا عشق علاقه و یا میل بین دو جنس مختلف را می گویند و تعریف می کنند و زمانی این عشق بوجود می آید که این دو به نحوی همدیگر را شناخته و بتوانند درک کنند و می تواند که از رفاقت شروع شود و هیچگاه حق ندارند هریک از طرفین به اسم عشق باهم ارتباطی بر قرار نمایند که از نگاه اجتماع و شرع مجاز نباشد مثلا در صورتیکه می خواهند همدیگر را به خاطر ازدواج بهتر بشناسند می بایستی که در محضر عام باهم صحبت ننماید وشریعت اسلام نظر به دلایل مختلف به تنهایی صحبت کردن و انواع واقسام آن را مردود می شمارد.
و زمانی این عشق دوام می یابد که از روی تعقل بوجود آید و منشأ عقلانی داشته باشد تا احساساتی، و چنانکه مشاوران امور خانوادگی می گویند عشقی که مبنی براحساسات و یا (رومانسی) باشد و در صورتیکه منجر به ازدواج و تشکیل زندگی نیز شود، یکسال بیشتر دوام ننموده و با آشکار شدن واقعیت هر دو طرف رو به زوال خواهد رفت، همچنانکه تجربه این امر را به کثرت نشان داده است.