مرور فلم: یورش (2013) - بخش دوم

Posted on at


زمانی خود را در داستان احساس کردم که دو خلبان در حال نبرد برای پیروزی بر یکدیگر بودند در حالیکه یک رابطه ضعیف آنها را محدود کرده بود.


جمز هانت زیبا و فرهمند در مقابل نیکی لودای نامحبوب و زیرک. نیکی شهرت خود را میرباید چون روی مسابقه اش سرمایه گذاری کرده است, با گروه خود بسیار آماده است تا خودروی خود را ثابت کند و برای چیزیکه به هر هزینه ای میخواهد, بجنگد.



 


 هانت فردی زن پرست, مست, سیگاری است که از یک محفل به دیگری میرود و با دوستان واقعی و جعلی زندگی میکند. او حتا با یک مدل ازدواج میکند.


فلم با یک داستان ساده شروع میشود, اما از همه بیشتر جزئیات کوتاه را دوست داشتم که بشتر از همه بازیگران را نسبت به گفتگوها و یا هر چیز دیگری نمایش میداد.


زمانیکیه آنها میخواهند یک مسابقه را شروع کنند, هانت همیشه از فشار و ترس تهوع میگیرد یا از تیم خود میپرسد که نیکی از کدام چرخ ها استفاده میکند, که او نیز استفاده کند. بعد از حادثه ای که میکند, تقاضای یک درمان دردآور را میکند تا زودتر بهبود یابد و دوباره مسابقه دهد( به نظر میرسد رنجیکه عذاب میکشد را دوست دارد). نشانه های کوتاه زیادی وجود دارد که سبب روشنایی شخصیت های میگردد.



حالا به نویسنده فلمنامه پیتر مورگان(Peter Morgan)  برگردیم. تجسم شخصیت ها و رقابت شان, مفهوم نهفته, پایان... عالی بود.


همچنین این را که او در نخستین پیش نویسش هیچ مسابقه ای را در نظرنگرفته بود چون آگاه بود که این فلم برای یک بودجه کوچک درنظر گرفته شده است را دوست دارم.( در پایان سی ملیون دالر هزینه برداشت).


صحنه های مسابقه موضوع زیبای دیگر فلم بود. آنها چون مایکل شیفته یکی از برترین ها نیستند بلکه چیزی عالیکه در موردشان وجود دارد اینست که مسابقه برای شان ارزشی دارد. آنها به داستان ارزش داده اند, چون شما تنش, حالت ذهنی... هر دو مسابقه هنده را حس میکنید.




About the author

160