آیا هیچ اندیشه ای درمورد این سال در طول گذشت آن کرده اید ؟ آیا متوجه تفاوت اش با سالهای دیگر عمر خویش شده اید؟ آری شما هم مانند من شاید بگوید بله سالی که هزاران سال هم اگر بگذرد نمیتواند،چنین سالی عجیب را در زندگی افغانها رونما سازد.
سالی که نیم مردم دروحشت ، نیمی درخوشی ودیگران در تفکراینکه آیا اگر تمام زحمات 12 ساله باتمام پیشرفت ها وبازسازی هایش دوباره به همان با تلا ق عمیق وتاریک وحشت وسرکوبی حق مهمترین قشر جامعه " زنان " بازگشت کند ،چاره چیست ؟ چگونه خواهد شد ؟ کسانیکه 6 سال چنان تاریکی بر سر نوشت وزندگی شان سایه افکندبودکه گویی نا مشان را نیز فراموش کرده بودند وخویش را چون انسان های حقیر وبی چاره ای میدیدند .وتفکرات شان چنان باترس در ذهن شان رقم می خورد که گویی،تاریخ برای قلب مشرق زمین دوباره قرون وسطی ای جدید را رقم زده بود ومردم چون گا لیله که از ترس تیوری اش را فرا موش کرد ،همه خویش رافراموش کرده بودند .
گذشته از آن زمان حتی وضعیت این سال بر خرید وفروش کمترین کالا های وارداتی وصادراتی هم تاثیر خویش را گذاشته بود وبسیاری از تجاران را که میتوانستند سببی برای بهبود وضیت نابسامانی فقروبی کاری مردم شوند نیز به دغدغه فرا ر انداخت وهمان اندک سرمایه خویش را از کشور خارج کردند وآنانی هم که پولی برای سرمایه گذاری داشتند انتظار سپری شدن این تقویم وزمان باقی مانده را می کشند .البته عجیب این که حتی این ترس در ذهن پیشروترین افراد جامعه که بیشترین تاثیر رادر آینده کشور دارند " محصلا ن " نیز داشته بود .اما قشر متفکر در تمام طول سال سعی میکردند ،در پوهنتون ها محیطی رابا تفکرات شان ایجاد کنند تا افکار مردم وبخصوص محصلان از منفی گرایی بسوی مثبت گرایی واندیشه با بینش فلسفی سوق دهند، که میتوان گفت : تاحدودی هم موفق شدند .به هر صورت ( ۲۰۱۴ ) گذشت .ولی وحشت هنوز هم است چراکه افکارمردم حال بسوی 1393 یعنی 16 حمل روز سر نوشت ساز ملت تازه تاسیس متمر کز گردیده است .
مسلما 16 حمل برای ملت افغان درست به اندازه انتخابات فرانسه بعد از سال 1848 م با ارزش وسرنوشت ساز است ، اگر چه بعد از آن تاریکی های طولانی وعمیق دو دوره انتخابات بر گذار گردیده ومردم عموما باطریقه آن وحقوق خویش آشنا اند، اما این بار تفاوت این است که دیگر کرزی که بانامش آشنا شده اند نمیتواند فرد انتخاب شده شان باشد ،بلکه فرصت رابرای محک زدن واعتماد به فردی دیگرباید واگذاردکنند .این است که مردم رابه واهمه انداخته حال آنکه تمام کاندیدان نیز فرزندان همین مرزوبوم اند وسال هاست که آنهارا می شناسند ونمیدانم چرا تمام این موضوعات فرعی وترس های مردم دست به دست هم داده وتاثیری عمیق وژرف رادر زندگی افغانها در این سال جاری گذاشته است .به امید اینکه این هم به خوشی تمام شود ودرست مانند عهد رنسانس در اروپا برای ما راه های جدیدی را بسوی مترقی شدن وپیشرفت های همه جانبه صنعتی ،اقتصادی وفرهنگی سوق دهد و تهداب بسیاری از نهاد ها وسازمان هایی که برای این ملت ضروری است وهنوزهم ایجاد نشده بزودی گذاشته شود .و بر علا وه سرمایه گذاران داخلی ، سرمایه گذاران خارجی را نیز متمرکز به این کشور جهان سوم وفقیر سازد .تابتواند در تمام عرصه های مختلف باکشور های متمدن دیگر رقابت کند.
ودیگر دراخبار های روزانه خبری از انفجار و انتحار نباشدوهیچ خانواده ای از ترس ظلم وستم مجبور به فرار ا ز منزل اش وپناه بردن به ولایتی امن نگردد، بلکه هر فرد جامعه در جایگاه خویش بدون وحشت ودغدغه وبه یاری پروردگار مشغول سپری کردن زند گی آرام خویش باشد. واشک هیچ کودکی در سوگواری پدرش نریزد واین توصیف سال جاری از دیدگاه یک جوان افغان بود .شاید این سال در هیچ نقطه جغرافیایی دنیا چنان متفاوت وعجیب نه گذشته باشد