غرش شیر درندی در سرتا سر اسمان در حال پخش است وقت ان رسیده که زمین جان تازی بگیرد اشک ابر گل های تیر رنگ را شسته فرشته ها اسمان به سوی زمین میایند اسمان خود را با رنگین کمان خود را اراسته ساخته است سایه خورشید در پشت ابر ها نمایانست قسمی که منتظر است که با یار خو دیدار کند بیقرار است به دنبال راه ایست که لحظه ای یار دیرنه اش را ببیند موقعی میاب اما ابرا ها بسیار زود متوجه شده وخورشید را دوباره از یار دیرنه اش جدا میکنند خو درشید دیگر توان مقابله را ندارد اما صبر او را به یارش میرساند اما نبود یار شاو را از پاه اورده شاید بخاطر دوری از یارش است که اینگونه شد نیاز به این دارد که که یارش دوباره با نور وجودش او را روشن سازد
اسمان عکسی از زمین است چتر سایه بان زمین اسمان رنگ ابی قشنگ اش ورا را زمین تیره گشتاتنده است رنگ اسمان دیگر دیگر خونین گشته زمین را وحشتی پنهان فرا گرفته که در پیش روی شما طفل یتیم را ازار میدهنداما بی تفاوت است برای تان حتا به حالات ان طفل یتیم میخنندین ایا گان اینرا نمی کنید قیامت در حال نزدیک شدن به سمت ماست شاید این نظر من است زیرا با دیدن حالت اینگونه انها این فکر درذهن من نقش بسته اگر میپرسید چگونه جواب من اینست زیرا همسایه ای دیگر درد همسایش را درک نمی کند در حالیکه ان دست به گدای میزند طفلش اگر از گرسنه گی تلف شود لقمه ای نان به او نمیدهد درحالیکه طفل خودش را با هزارن چیز ارام میسازد در حالی که ان ان طفل معصوم پس مانده های ان را از روی زمین جمع کرده ومیخورد شب ها صدای گریه طفلش باعث میشود
تا صاحب خانه در نیمه شب او را از خانه بیرون کند اما ان طفل که از گرسنه گی اشک های خونین از ساحل چشمانش بیرون میایند اما کو دل با رحم که حال ان زن را درک کند اگر این برای تان قانع کنند نیست پس در مورد این چه که طفل را به خاطر فقیر بودن مورد لت کوب قرار میدهند درد ان طفل را که درک میکند هیچ کس در این دنیا هرکس به نفع خود زند گی میکند فکر میکنید او به دنبال انتقام نمی گردد وه کدام فرشته راه راست را به او نشان میدهد نه این رویا نیست زند هگی واقعی است مردنش نیز واقعی است بدبختی هایش نیز واقعی است پس نمیتوان هیچ لحظه ان را به شوخی گرفت اگرلحظه خود را محک بزنی نمیتوانی دوباره برگردی اخر هر کار دو راه ختم میشود یا خوش چانسی یا بد چانسی پس باید توانست درست اندیشید یا طفل معصوم که هنوز خود را نشناخته به جمع کردن اشقال های شروع میکند که اخر کالرش به مرگ ختم میشود این چه ایا این هم نشانه ای از نزدیکی قیامت نیست اگر تنا حال نتوانستی این حرف مرا درک کنید پس شاید خود را با نه فهمی زدید که در این صورت من راهی برای قانع کردن شما راه نمی یابم حتا اگر تمام عمر برای قانع کردن شما بگذارم باز هم نمیتوانم شما را طوری که میخواهم بفهمانم اگر بخواهم دلیل های دیگر را برای شما توزیع دهم باید تا تمام موی های عمرم سفید شود برای شما تشریح کنم پس بهتر است اطراف تان را چند لحظه با دقت ببینید پس شاید بهتر متوجه شوید که اخر دنیا نزدیک است به این شرط که با چشم بصیرت ببینید
.
اخر کار مان با اعمال مان بستگی دارد که راه درست را میابیم یا نمیابیم پس باید درست ببینیم وانتخاب درست داشته باشیم بعد از مرگ دیگر راهی برای برگشت نخواهد بود پس بهتر است کار های نیمه مانده مان راه به انجام برسانیم تا قبل از اینکه در پشت اخرین دروازه باقی بمانیم که دیگر برای قفل این دروازه کیلدی نخواهد بود وما نخواهد توانستم ان را با تبر نیز از هم بدریم زیرا از این رو انرا اخرین دروازه گویند ممکن برای تحقق دادن نا ممکن ها راهی باشد تا بتوانیم انها را به حقیقت مبدل سازیم اما راهی برای مبدل سازی این نا ممکن وجود ندارد پس برای رسیدن به ان نباید اینگونه بی امید تلاش کرد