دوستی چیزیست که انسان آنرا به زودی بدست نمیاورد. دوست خوب بسیارکم پیدا میشود و انسان به انتخاب کردن دوست خوب باید بسیار سعی وکوشش کنند
دوست باوفا بسیار کم پیدا میشود بعضی از دوست ها مثل رفیق نیم راه میباشند ودر نصف راه انسان را رها میکنند دو دوست بودنند بنام ها ی سحر ویاسمین با هم بسیارصمیمیی بودنند
وهمه راز های خود را به همدیگر میگفتند سحر عاشق یک پسر بنام بهزاد بود آن دو نفر بسیار همدیگر را دوست داشتند سحر دوستی داشت بنام یاسمین که بسیار برای خاص و نزدیک بود ولی غافل از انیکه او بسیار خود خو او حسود بود
سحر بسیار دختر دل پاک وساده دل بود او هر راز خود را با یاسمین شریک میکرد یک روز یاسمین سحر را با بهزاد دید وقتی یاسمین از سحر پرسان کرد سحر مجبور شد که راز دل خود را به یاسمین بگوید سحر به یاسمین گفت من و بهزاد دوسال است
که باهم روابط داریم وهمدیگر را عاشقانه دوست داریم واین عشق ما از دل پاک میباشد ویاسمین که بسیار دختر خود خوا بود و خوشی سحر را تحمل کرد نتواست به فکر از بین برون رابط آنها شد و کوشش کرد که بین آنها دوری ایجاد کنند و یاسمین به این کار موفق هم شد او در مقابل سحر از بهزاد بسیار گپ هاب بد میزد و کوشش میکرد
او را از بهزاد دور کنند و کم کم سحر از بهزاد دور شد ودل اش از بهزاد سرد شد واز بهزاد جدا شد وبعد از سه ماه یاسمین با بهزاد عروسی کرد وقتی سحر از این گپ خبرشد بسیار متاثر شد و آن وقت بود که فهمید که دوست را انتخاب کردن بسیار سخت است انسان باید دوستی را انتخاب کرد که همیشه در کنار مان به غم و شادی شریک باشد
پس ما باید در تمام زنده گی خود باید کسی را دوست خود انتخاب کنیم که ما را در نیم راه رها نکند و ما را در تمام مشکلات درک کنند
she is Farkhondeh Alemyar .she live in Herat Afghanistan ,she is univercity student in economy , and she is a bloger in Afghancitadel .
she intrested to writing and tv programing.