اتکاُ به یک شخص برای برآورده ساختن همه نیازهای عاطفی برنامه است. محکوم به شکست، حرارت زیبای(فقط من وتو عزیزم) خیلی زود سرد میشود. این نکته به هرحال واقعیت دارد حتی اگر هر دوطرف هم احساسی همانند هم داشته باشند.
وقتی هیچ کس دیگری جزهمانند یک نفر در زندگی وجود نداشته باشد، اتکاَ متقابل سیستمی بسته ایجاد میکند.عشق و محبت رفته رفته تبدیل به ترس میشود، ترس از دست دادن تنها منبع تسکین عاطفی. حالت نزدیکی اوایل آشنایی بتدریج جای خود را به احساس مراقبت میدهد.
اگر تو همه چیز منی، من بخود اجازه نمیدهم که ترا برنجانم. وقتی تا این حد به کسی نیاز داشتیم واقع بینی مشکل میشود. شکل این رابطه بسرعت چارچوب ثابت پیدا میکند. دو نفر برای حفظ زندگی خود به هم متکی هستند، اما نزدیک نیستند. بتدریج بی حوصله میشوند، چرا که بزودی همه گذشتۀ یکدیگر و خصوصیات و علایق وحتی لطیفه های همدیگر را میدانند. دراین موقع است که هر دو حساس میشوند.گلایه (دیگه هیچ وقت به من نمیگی دوستت دارم) جواب (میدانی که دوستت دارم) ر ابه دنبال داردکه ضمنناُ کمی هم عصبانیت به آن زده اند.
شرط لازم برای روابط سالم اجتماع است: بودن درجمع دوستان وآشنایان و همکاران، شرکت همه خانواده در گروههای اجتماعی و یا گروههای با علاقه ها و هدف های مشترک که هریک از اعضای خانواده شخصاَ در آن عضو باشد.اگر زندگی شما بر پایه (فقط فقط یکی) استوار است، منتظر(هیچکس وتنهایی) باشید.
بت پرستی چیزی نیست جز این سراب و این که اگر ما کسی را به اندازه کافی ستایش کنیم، او ما را تا ابد دوست خواهد داشت. واقعیت این است که مردم غالبا ما را مایوس میکنند، بخصوص وقتی که ترجیع میدهند بجای بت بودن، آدم واقعی باشند. واین چیزی بود که برای آن اتفاق افتاده بود. او بالاخره موافقت کردکه در مورد مردم داری فکر کند.
بااحترام
مرسل بنت محمد حکیم (نیا زمند)