وقتی من به گریه میشوم همگی میگویند که خیرت باش
وقتی تو به گریه میشوی میگویند نوید بهار را با خود آورد
من شاید برای یک درد که دارم گریه کنم
و تو شاید برای بسیار درد ها گریه کنی
اما گریه تو توان بیشتر دارد که بعضی اوقات شدتش ویرانی ها را به بار میاورد
گریه من توان اش این است که چشمانم را کور کند پس گریه من مهفوم ندارد
ای آسمان تو گریه کن که زمین را شاداب سازی
تو گریه کن که ارزانی را بیاوری
تو گریه کن که گریه تو نوید بخش است
هیچ کسی بر غمت نمی اندیشت
همگی به ارزش های گریه تو فکر میکنند نه به آن درد که در دل داری
غم مخور چه خوب همراز داریم که از تمام درد های دل ما با خبر است
پس چه خوب است که گریه مان را در پیشگاه ان ذات پاک کنیم
نویسنده : رفیع کبیری