یکی از رواج های بسیار مشهور مناطق اسیایه میانه که بیشتر در ایران افغانستان و تاجکستان بیشتر رواج دارد ریختن آب بعد از رفتن مسافر برای رد بلا میباشد.
فکر ریختن آب پشت سر مسافر همیشه برای من یک معما بود چگونه ریختن آب باعث رد بلا میگردد.
زمانی که ۱۲ سال داشتم از بزرگان در مورد این رواج میپرسیدم به من میگفتن تو وقتی بزرگ شدی میفهمی چه حکمتی در این رواج نهفته است (اصل مطلب این بود کسی در این مورد خبری نداشت فقط میگفتن یک رواج است )
بعد از ۹ سال در سن ۲۱ سالگی توانستم دلیل این رواج را به صورت اتفاقی از یک چوپان به نام غلام سخی که دریکی از ولسوالی های هرات مصروف چراندن گوسفندان خود بود جواب سئوال را پیدا کنم.
این رواج به روایت گوسفند چران چنین آغار میشود:
مردی در خراسان زمین سابق که ( مناطق ایران و افغانستان) را شامل میشده برای آزادی قوم خود دست به مبارزات بر علیه مسلمانان آن زمان که در حال گسترش اسلام بودند میزند که بلاخره بعد از جنگ های بسیار زیاد همراه با۹۰۰ سرباز خود اسیر مسلمانان میشود و او و سربازانش را به نزد خلیفه مسلمین حضرت عمر فاروق (ع) میفرستند در مسیر راه سربازان شورش میکنند و درگیری صورت میگیرد که منجرب به کشته شدن سربازان میگردد از آنجایی که فرمانده جلوتر از سربازان به پیشگاه خلیفه مسلمین فرستاده شده بود پس از اطلاع یافتن از این موضوع بسیار ناراحت میشود گویا مرگ خود را حتمی میدانسته .....
زمانی که فرمانده را به نزد خلیفه مسلمین میبرند از جنگ های این فرمانده به خلیفه مسلمین گفته میشود که خلیفه مسلمین از این فرمانده میخواهد که توبه کند مگر این فرمانده توبه را قبول نمیکند پس خلیفه مسلمین میگوید آماده مرگ باشد.
فرمانده درخواست کاسه ای آب میکند مگر در نوشیدن آب درنگ میکند دلیلش را حضرت عمر فاروق جویا میشود فرمانده در جواب میگوید که من میترسم شما من را در حال نوشیدن کاسه آب نکشید و حضرت عمر فاروق(ع) وعده میدهد که او را بعد از نوشیدن کاسه آب بکشن مگر فرمانده آب داخل کاسه را نمی نوشد و زنده میماند .
داستان چوپان برایم بسیار جالب تمام شد خواستم در کتاب ها این مسئله را جستجو کردم مگر نتوانستم چیزی یافت کنم .