سلام به همه.
در عرصه زندگی کاری خود به بعضی اصول علمی که تعداد زیادی از جوانها در مورد جهان افتصاد و علم مالی میدانند, دست یافتم. تلاش خواهم کرد که با در نظر داشت زمان موجود این دانش را در این جهان پیچیده در دسترس همه مردم از همه سن ها, بویژه جوانان که فراگرفتن آموزش و به عهده گیری مسوولیت بکارگیری پول و دیگر ابزار مربوطه برای شان الزامی است, قرار دهم. شورختانه در کشورهای زیادی به اهمیت این موضوع پرداخته نمیشود و برای بسیاری از ما پرسش اهمیت و چگونگی مدیریت پس انداز ها پیش نمی آید. ما از پول استفاده میکنیم, اما مفهوم واقعی و کاربرد ابزار پرداختی را نمی فهمیم. به باور من اگر یک ارزیابی صورت گیرد تا فهم مردم نسبت به تفاوت کارت های بدهی و اعتبار را بسنجد, با واقعیت های ناخوش آیندی روبرو خواهیم شد.
همه این کاستی ها را ما به پایه جوانها میگذاریم, اما تنها کاستی از آنها نیست, ماهم که زحمت آموزش و یادگیری شانرا متقبل نشده ایم نیز مسوولیم. بعضی از ایالت ها دست آوردهای در این زمینه داشته اند و آموزش ساختار اقتصادی و مالی را از مدرسه های ابتدائی شروع میکنند. چند درصد پدر و مادرها مسوولیت خود را در برابر فرزندان خود ادا میکنند بطور نمونه, با دادن بسته های کذایی پول برای شان؟ و یا چند درصد پدر و مادر ها در مورد کار و درآمد زایی با فرزندان خود صحبت میکنند؟
یک گفتگوی مسوولانه بین فرزندان و پدر و مادر که تنها بحث مالی را در برنمیگیرد, سبب میگردد که فرزندان آگاه گردند و فهم شان نسبت به توانایی شان افزایش یابد.این کار ساده ای نیست, هر شب با خستگی هرچه تمام تر به خانه برمیگردیم بدون اشتیاق به حرف زدن و تشریح دادن, اما به هر حال باید حداقل آگاهی را برای فرزندان خود داد. با این نوشته میخواهم که این معلومات را به مردم بدون درنظرداشت سن شان انتقال دهم. با همه چیزهاییکه در جهان اتفاق می افتد ما به دانش اندک و ناآگاهی خود پی میبریم. آموزش و آگاهی بیشتر ما و نسل آینده را آگاه خواهد ساخت تا از اشتباهات کنونی جهان جلوگیری کنیم.
نسل جوان ستون های جدید جهان اند و آموزش دادن و آگاهی شان برای رشد و آمادگی شان در مقابل واقعیت های جهان مسوولیت و وظیفه ماست. بیایید چنین کنیم...
الیسندرو(Ali sandro)
آینده از آن کسانیست که به زیبایی رویاهایی شان باور دارند.
در سال 1986 نخستین تجربه کاری خود را در یک سازمان بازرگانی در بخش مالی در شعبه بایگانی و انتقال شروع کردم. اندی بعد از آن در مرکز تبادله داده ها وظیفه گرفتم. این وظیفه برایم بسیار سرگرم کننده و مهم بود. زندگی کردن در جهان مالی و در تماس بودن با این جهان یک حالت عالی بود.
در سال 1955 سازمان ما توسط یک بانک ایتالیایی خریداری شد و بعد از آن من خود را در یک فضای کار سنتی یافتم که امور توسعه ای و مدیریت مشتریان را در بر میگرفت.
در سال 2001 فرصت کار بحیث آمر یک شعبه بانکی در فلورانس(Florence) در یک سازمان اعتباری سویسی دست داد که هرگز نمیتوان چنین فرصت را رد کرد. به تعقیب آن در سال 2004 به یک بانک آمریکایی تبدیل شغل کردم و که سطح گسترده تری از توسعه و مدیریت مشتریان را در خود داشت.
در سال 2008 با بحران بانکی ایالات متحده آمریکا, سازمانیکه ما در آن کار میکنیم, نمایندگی های ایتالیا را به یک بانک خصوصی ایتالیایی فروخت. من فعلا در این بانک وظیفه آمر نمایندگی های فلورانس(Florence), پراگیا(Perugia) و بانکدار های خصوصی را به عهده دارم.