نازنین دختری است که شانزده بهارزندگی خود راسپری نموده بوداماازنعمت داشتن پدرومادربی نصیب بودودرخانه خواهروتحت سرپرستی شوهرخواهرخودزندگی مینمودامابه گفته خودش همیشه موردآزاروازیت جسمی ازجانب شوهرخواهرخودکه درضمن پسرخاله اش نیزبودقرارمیگرفت اماازبیم آنکه مباداباافشانمودن این رازشیرازه زنده گی خواهرش ازهم بپاشدآهی به جگرنمی کشید تااینکه دراول  حمل وهشتادوچهارروزی که همه اعضای خانواده جهت گشت وگذارخانه راترک گفته بودن به  جزازنازنین که آنروزحال خوب نداشت کسی دیگردرخانه نبودگل آقا(شوهرخوهرنازنین)ازفرصت استفاده نموده دوباره به بهانه این که چیزی رافراموش نموده است به خانه برمیگردد وبا استفاده اززوروخشونت بالای نازنین تجاوزمیکندامادختربازهم خاموش میماند تااینکه بعدازسپری شدن چندهفته خواستگاری برای دخترمیاید که ان هم پسرخاله نازنین میباشدوبعدازیکی دوبارخواستگاری مراسم نامزادی وبعدهم شب عروسی برگذارمیشود درشب زفاف عبدل(شوهرنازنین)متوجه قضیه میگرددوفرداموضوع راباخانواده خود پ درمیان میگذرداما بازهم نازنین ازگفتن حقیقت کتمان میکند  وازهمان روزموردخشونت ولت وکوب شوهرقرارمیگیرد وهرروزصدای دادوفریاد نازنین گوش همسا یه هارامیرنجاند وانهاهمقضیه رابه ارگانهای امنیتی اطلاع میدهند وهمه فامیل موردپی گردقانون قرارمیگیرند ودرانجاقضیه افشامی گردد درمحاگمه اول گل اقا به پنج سال حبس محکوم می گردد ودرمحاکمه نهایی مدت حبس به سه سال تنزیل می یابد ونازنین بادل پرخون وسرافگنده به خانه شوهرش برمی گردد    .