برای من زیاد اتفاق می افتد که آروزی چیزی را داشته باشم و برای بدست آوردنش حتی سالها تلاش کنم و بعد وقتی به مقصد برسم، دلم خالی شود و از خودم بپرسم: این بود آن چیزی که می خواستی؟
بعضی وقتها آن چیزی که در ذهن و آروزی آدمی اتفاق می افتد متفاوت است با آن که می خواهی. مثلا آرزوی داشتن کفش پاشنه بلندی را می کنی و کلی پول می دهی و وقتی می پوشی می بینی "راحت نیست"، پایت را می زند و بعد از راه رفتن های طولانی کمر درد هم می گیری!
واقعیت این است که "موفقیت" طبعاتی دارد که گاهی به آن فکر نکرده ایم.
حالا اگر آن دست آورد دقیقا هم مطابق خواسته مان بود، لزوما ما را راضی نمیکند. فکر میکنی خیلی زندگیم با داشتن و یا نداشتنش زیر و رو نشد. خیلی فرقی نکرد.
عموما فکر می کنم وقتی چیزی یا موقعیتی را می خواهیم باید از تلاشی که برای رسیدن به آن موقعیت میکنیم لذت ببریم.
میتوانم با آشپزی کردن مقایسه اش کنم. اگر از آشپزی لذت نمیبرید، پروسه خرید، آماده کردن مواد غذایی و پختن آن ناراحت کننده و زجر آور می شود.اما اگر از خرید کردن، آماده کردن مواد غذایی و پختن غذا لذت ببرید. امکان این که محصول نهایی باب میلتان شود هم بیشتر است.
هر وقت در راه تلاش برای بدست آوردن جیزی و یا موقعیتی هستیم . بهتر است از پروسه تلاش لذت ببریم و حتی اگر تلاش خوشایندی نیست می توانیم بخش خوشایندی در آن ایجاد کنیم.
مثل رانندگی برای رسیدن به فرودگاه است. اگر از مسیری که باید بروید تا دوستی را برسانید لذت نمی برید، حداقل با موسیقی دلخواهتان مسیر را برای خودتان و همراهانتان خوشایند کنید!