مستشرقین و پیشتازان دموکراسی غربی میگویند: قانون تعدد زوجات در اسلام منافی اصل مساوات است، زیرا برای مرد حق ازدواج تا چهار زن را میدهد در حالیکه زنان از داشتن حق انتخاب چند شوهر محروم اند.
در جواب چنین مینگاریم:
پیشتازان دموکراسی و استعمار همه یک صدا و همآهنگ بر این جزء قانون ازدواج در اسلام خورده می گیرند که گویا حق ازدواج برای مردان تا زن چهارم جواز دارد، اما زن ها از انتخاب بیش از یک شوهر محروم اند، بر اساس اصل تیوری تساوی حقوق زن و مرد بزعم ایشان چنین حقی به زنان نیز باید داده میشد، معاندین حق، در رأس حلقات استعماری با طرح چنین سفسطۀ دموکراتیزه شدۀ ضد علمی میخواهند در افکار عامه مغالطه اندازی نمایند و از آن به نفع مقاصد استعماری شان سود ببرند،
اما زمانیکه این اغفالگری در مکیال منطق و خرد سنجش شود خواهند دید که محصول فکری ادعاداران دموکراسی چقدر بی اساس و تا کجا ضد علمی و غیر عملی است.
نخست برای ثبوت غیر عملی بودن این ادعای پوچ باید اظهار داشت، گرچه طلایه داران دموکراسی هر نوع افسار گسیخته گی های جنسی را بعنوان حقوق دموکراتیک مدنی و شخصی افراد اجازه داده جداً تشویق و پشتیبانی مینماید اما تا هنوز هیچیک از حامیان دموکراسی به تطبیق این تیوری مضحک خود تن نداده و هرگز هم نخواهند داد.
اگر ایجاد چنین نظام خانوادگی ممکن میبود چرا خود این آقایان تا حال طرح ایده آل شان را تجربه نفرموده و چنین قانونی را در جوامع کفری و دموکراتیک وضع و تطبیق نکرده اند؟.
زیرا میدانند که چنین جنایت یک امر محال و بد فرجام است، اما برای مخدوش ساختن افکار عامه علیه اسلام و فروپاشی کانون های خانوادگی در جهان همچو تبلیغات زهرآگین را برای نایل آمدن به اهداف سلطه جویانۀ شان پخش و گسترش می بخشند.
دوم- باید دانست که هدف اساسی ازدواج تنها اطفای غریزۀ جنسی است یا ادامۀ نسل آدمی و جلوگیری از انقراض آن در زمین.
کاملاً بدیهیست که اگر هدف اصلی و پایانی ازدواج فقط اطفای غرایز باشد، این مأمول بسادگی میتواند از راه تماس های فارغ از اخلاق مخصوصاً برای کفار همواره میسر گردد، بدون اینکه به پذیرش بارهای عقد ازدواج، مراسم نکاح، ضوابط و قوانین خانوادگی و تشریفات معمول فرهنگ های گوناگون بشری تسلیم شوند، اما چرا پسمانده ترین جوامع دموکراسی از لحاظ اخلاقی نیز در پی تشکیل خانواده بشکل قانونی و طبیعی آن اند؟
زیرا همه میخواهند تا از ایشان وارثین شناختنی در زمین بروید و از تاریخ ، فرهنگ، سرزمین و دیگر داشته های شان وراثت و پاسداری نمایند، چنین هدف هیچگاه بر آورده شدنی نیست تا مسألۀ ازدواج و تشکیل خانواده بشکل طبیعی آن مطرح نشود، فلهذا هدف اصلی و استراتیژیک ازدواج در هر فرهنگ، ادامۀ نسل است نه چیز دیگر.
سوم- تعدد زوجات را از این زاویه نیز بررسی باید کرد که آیا در چـنـد زنـی هـدف اصلی ازدواج (ادامۀ نسل) برآوردۀ خیر میگردد یا در چند شوهری؟
آری! علوم، منطق و تجربه نشان میدهند که اگر یک مرد با یک زن ازدواج نماید حاصل این پیوند مشروع در یک دور ولادت یک طفل است، اینچنین نتیجۀ ازدواج یک مرد با دو، سه و چهار زن طبیعتاً ولادت 2، 3 و 4 فرزند در دنیا خواهد بود، پس داشتن چند همسر مشروع برای یک مرد مانع نایل آمدن به هدف غایی ازدواج قطعاً نمیشود، حتی در حد نهایی به این هدف کمک میرساند.
حال بطور فرضیه طرح دموکراتیک قضیه را ببینیم که در این صورت چه میشود؟ یعنی برعکس بر مبنای اصل تساوی حقوق یاد شده اگر یک زن نیز با دو الی چهار شوهر زندگی کند آیا هـدف نـهـایـی ازدواج (تولید نسل) کاملاً تحقق می یابد یا خیر؟.
در اینصورت نیز هویدا است که اصلاًً بچنین هدف نمیرسند، زیرا یک زن با داشتن چند شوهر در هر دورۀ حمل خویش نمیتواند بیشتر از یکبار آبستن شود، اینکه در چنین حالت مفروض چه معضلات اخلاقی، عاطفی، روانی، جسمی، صحی، حقوقی، اجتماعی، خانواده گی وغیره دامنگیر این مجموعۀ بدبخت میشود، در این باره نمی پیچیم.
نکتۀ مهم دیگر اینکه در عصر حاضر تقریباً ثلثی از زنان جهان بدلیل مرگ و میر مردان، اعم از کافر و مسلمان در جنگ های اشغالگرانه و تحمیلی کفر جهانی از داشتن شوهر محروم شده اند، اکنون اگر این طرح احمقانه با فرض محال باجرأ در آید بدلیل متأهل شدن مردان بسیار با زنان اندک ملیونها زن و دختر دیگر نیز به بحران بی همدمی و بی سرپرستی خواهند پیوست.
منصفانه قضاوت شود این نظر چقدر کورکورانه و سنجش ناشده است که ابلهان هم با آن موافق نخواهند شد، چه رسد به افراد باشعور و صاحب خرد.
حقـا که خدای متعال(ج) بار بار از کفار در قرآن با صفات بیخرد و نادان خبر داده است (فهم لایعقلون، بانَّهم قوم لایعقلون، لهم قلوب لایفقهون بها).
حال آنکه اگر قانون اسلامی تعدد زوجات در سطح جهانی تطبیق شود بر عکس به بحران تنهایی زنان مأیوس و محروم جهان با حفظ عزت و تضمین اهداف اساسی ازدواج چنان خاتمه می بخشد که هیچ زن و دختر دیگر از فقر، تنهایی و آیندۀ نا معلوم خویش رنج نبرد.
براستی که چقدر فرق است میان قوانین الهی و طرح های مغرضانه و ناقص بشری، طرح اسلامی تعدد زوجات کجا و هوس دموکراتیک تعدد ازواج کجا، آری! درسفته اند که:
دانـۀ فـلـفـل سـیـاه و خـال مهرویان سیـــاه
هردو جانســـوز اســت اما این کجا و آن کجا
همینطور اینها برخی از برخوردهای ناپسند در کشورهای اسلامی را که مختص افرادی نا سلیم و نا مسلمان اند نیز بحساب اسلام در آورده و انگشت انتقاد به نظام حقوقی زن در اسلام میگذارند، اما در حقیقت این شعار های شان به خاطر اکرام و عزت زن نیست بلکه میخواهد که ذهنیت ها را در باره اسلام به حرف های بی اساس شان مخدوش سازند، اما شخص عاقل با اندکی غور در باره حقوق زن در اسلام میداند که بهترین حقوقی به زن داده همانا اسلام است و بس نه آن نظام هایی که از زن به حیث کالای تجاری استفاده میکنند و به آن ارزشی قائل نیستند.
نگارنده صبغت الله سنتیار