ای خدای مهربان گاهی اوقات که غرق در دنیای فانی میشوم احساس میکنم که از تو فاصله گرفتم از این رو بسیار دل تنگت میشوم.
اما این حس دلتنگی من نسبت به تو از روزی در وجودم نهادینه شد است که تو دست مرا گرفتی و من تورا در اوج گناه و معصیت حس کردم و مات و مبهوت بخشندگی، لطف و بزرگواریت شدم.
تو آنقدر مهربانی که بعضی اوقات غرق در لطف و صفایت شده و بزرگترین مشکلات هم در نظرم ناچیز می آیند چراکه همچون تو تکیه گاهی بس عظیم و مستحکم دارم. وقتی درباره تو می اندیشم در خود گم میشوم چراکه احساس میکنم هنوز چندان لیاقت ندارم که عمیق در مورد تو بیندیشم.
یاد تو به من آرامش میدهد و من این آرامش را با هیچ چیزی تعویض نمیکنم.
بار خدایا من به تو و داده هایت ممنونم چراکه این تو بودی که در اوج غفلت و سرگردانی مرا تکانی دادی و آگاهم کردی و به منقدرت درک این را دادی که همیشه و همه جا قبل از لب به سخن گشودن و قبل از دست به عمل بردن کاری، ابتدا به تو گوش دهم بعد به خواهش های نفسانیم چراکه خواهش های نفسانی انسان را بسیار زود از خود بی خود میکند و زمانی انسان متوجه میشود که تا انتها غرق شده است.
الهی...
من دگرباره نمیخواهم از تو فاصله بگیرم و خود را با تو بیگانه سازم میخواهم از تو و با تو باشم میخواهم همیشه سایه لطف و رحمتت را بر سرم بگسترانی.
بار خدایا...
من هرگونه رنج و عذاب دنیوی را تحمل میکنم چراکه گنج های معنوی و اخروی را میخواهم نه دارایی های دنیوی را.
خداوندا با من و از من باش.