قیمت حیات به مرور ایام نیست با دقت میتوان در ساعاتی اندک،کارهای بسیار انجام داد چیزی که هست باید ببینیم در این دنیا چه میخواهیم؟ اولین وظیفه ما این است که خوشبخت باشم. خوشبختی ما به دیگران هم مربوط است و خوشبختی آن ها به ما،باید برای خوشبختی دیگران تلاش کنیم و مطمین باشیم که خوشبختی خود را نیز بدست می آوریم.
خوشبختی وظیفه است، و وظیفه خوشبختی. یعنی ما وظیفه داریم خوشبخت باشیم. و انجام وظیفه ما را خوشبخت میکند. اگر بتوانیم زندگی را چنان که هست ببینیم،چیزهایا بزر کوچک رابزرگ نمیشماریم. اوهام را حقیقت نمی خوانیم. از خوبی ها لذت میبریم،بدی ها را ندیده می انگاریم. و اعتراف میکنیم که موهبتی گرانبهاتر از زندگی وجود ندارد، و دنیای ما جایگاه خوشبختی است. دامنه آرزو های انسان چنان وسیع است که میتوان گفت،آرزو دایره است که مرکزش از خود ما شروع میشود و محیط آن در نا متناهی فرو میرود.اگر از مرکب آرزو پیاده شویم و حد خود را بشناسیم ،
اعتراف میکنیم که از مواهب و برکات دنیا به اندازه بهرهمند شده ایم و هیچ وقت حق شکایت نداریم . کسانی که از فرط سستی محصور شده اند ، و در گوشه انزوا روزگار میگذارنند ،هرگز نمیدانند و نمیتوانند بدانند . که در انجام وظیفه چه لذت و مسرتی نهفته است . و کسی که د و ر زندگی هدفی ندارد و در خلال ایام، کاری انجام نمیدهد،زنده نیست و حیاتش از مرگ بدتر است. باید زندگی را در پهنه اعمال سنجید، نه ماه و سال و روز و هفته.