باز هم مثل هر سال ماه محرم الحرام ماه پیروزی خون بر شمشیر ماه سوگواری رسید... همه عزادار شده اند. انگار زمین و آسمان هم عزادار اند.. حتی آسمان هم با باران اشکهایش از محرم استقبال میکند... فضا حسینی شده کوچه ها, سرک ها و موترها سیاه پوش شده اند... غم در چهره همه دیده میشود...اشک از چشم ها جاری شده.. در هر جا پرچم های یا حسین یا ابوالفضل بر افراشته شده گویی هر انسانی در هر لحظه زندگی خود انتظار این روز دارد... از هرجا صدای نوحه های محرمی به گوش میرسد،محرمی که کمتر کسی معنای والایش را میداند...همه جا پر شده از بوی محرم ... بوی عزاداری ...بوی شهر کوفه،شهری خائن اما فصیح از دنیای مهر... بوی زمین و قدم های کاروان کربلا...
همه منتظر محرم بودند تا لباس سیاه به تن کنند و برای امام حسین عزاداری کنند..این شور حسینی پیر و جوان نمیشناسد هر که به نوبه خود و هر چه که توان دارد را انجام میدهد نه ازای پول فقط برای مهر و علاقه به امام حسین گویی که این انسان ها در این ماه از عالم دگری صحبت میکنند.شاید دوست دارند همان کبوتر سفیدی باشد که دوست دارد در اطراف حرم پرسه و بزند و روی گنبد طایی بشیندو بگرید.
آه دلم گرفته! باز هم خاطرات محرم برایم زنده شد...کاروان خسته کربلا... گهواره شش گوشه علی اصغر... علی اکبر جوانمرد... دستان بریده ابوالفضل...چشمان گریان رقیه ....زینب دلیرو صبور و گلوی خشکیده امام حسین.... وقتی به غربت کاروان کربلا فکر میکنم دلم بیشتر میگیرد... چه غریبانه تنها و بی یاور در زمین خشک کربلا.. بی هیچ همدم و یاوری با همه مشکلات روبه رو شدن ولی جوان مردانه تا اخرین قطره خون خودشان از حریم و دین خود حفاظت کردند... اما من در حیرتم از نامردی این دنیا و آدمان حیوان صفتشان... چگونه آن ظالمان و بی رحمان توانسته اند آنطور ناجوانمردانه نیزه به گلوی پاک علی اصغر بزنند.. چگونه توانستند که دستان ابوالفضل را از تن جدا کند و چگونه توانستند سر نازنین امام را از تن مطهرشان جدا کنند... چه انسان های بی احساس و بی وجدانی... مگر میشود انسان, انسانی را که خدا با روح لطیف خلق کرده چگونه میتواند ذات اش را تغییر دهد تبدیل به گرگی شود که در هر لحظه دوست دارد انسان های را بدرد...
و خاطره تلخ روز عاشورای سال 1390 1390 ... چه روز بدی بود... جوانانی که بخاطر عزاداری امام حسین رفته بودند ... شهید شدند و چه خانواده هایی که عزادار شد ... انگار عاشورا دوباره تکرار شد ... در هرطرف سرو دست وپاهای از تن جدا افتاده.... چه سرو صورت های خونینی و فریاد یا حسین یا ابوالفضل العباس یا علی اکبر..
امام و یارانش برای پایداری دین اسلام از جان و تمام زندگی حتی ناموسشان گذشتند.. تا دین اسلام تا ابد سربلند بماند...آنها با از بین رفتشان پیروزی ابدی را برای مسلمانان به جا گذاشتند که باعث شد محرم تا قیامت زنده بماند...این محرم هم میگذرد ... ولی ما باید از محرم و فداکاری کاروان کربلا درس بگیریم.. عاشورا فقط برای سوگواری نیست بلکه مکتبی ست که از آن میتوان درس شجاعت, ایثار و فداکاری و ایستادگی در برابر ظلم و بی عدالتی آموخت!