زن را میتوان از ابعاد مختلف اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی بررسی کرد.
از دیدگاه اجتماعی مخصوصا در جامعه افغانستان در شرایط کاملا بحرانی به سر می برند تا جایی که در این جامعه و ملت زن را به عنوان یک جنس در نظر میگیرند به اقتضای شرایط اجتماعی که ممکن است پیش آید .
مثلا در مجلس نمایندگان و پارلمان آنطوری که به چشم میخورد حقوق زنان را در آنجا هم زیر پا میکند و نادیده میگیرند . در عرصه سیاست زن شاید حق هیچ گونه آزادی بیان را نداشته باشد..
و در سطح فرهنگی هم که جای خود را دارد زن به عنوان یک قشری که شاید بیشترین زحمت را بکشد و در پایین ترین سطح فرهنگی قرار داشته باشد و این وظیفه ی یک کمیسیون است که بتواند به مقام زن منزلت ببخشد .
زنان وطنم سالهاست در این گورستان فرو رفتن و از خون و جان خود نتواستند دفاع کنند، اینان را به کسانی میگویم که متهم به این سرکوب کردن هاست.
نتواستن اینان به دلیل جامعه مردسالارسیت که زنان وطنم را دفن خاک کردن .عشق را در وجودشان کشتند و صدای شان را خفه کردند و اکنون به عنوان یک جنس یاد میشود نمیدانم این جنس از کدام نوعش هست زمانیکه میبینیم دختری را با مقدار پولی بدل میکند و یا حیوان را جایگزین این جنس میکند آن زمان است که از نوع جنسیتش هم عاجز میمانی..
امروز این زنان شاه زنن، دیگر از دست زور مردان نمیترسند بلکه حرفی برای گفتن دارند و با تمام سعی و کوشش شان به طرف پیشرفت و ترقی میروند و از نام شان حفاظت میکنند و تصمیم میگیرند تا چگونه بتواند زندگی را در صلح امنیت ایجاد کنند و از ظرافت وجودشان برای زیبایی زندگی استفاده میکنند.
به تو میگویم ای مرد ، زندگی در دستان زن است تو اگر خواهی یا نخواهی باز هم ما زنان هستیم در کنار هم و برای امنیت جانمان جان میدهیم و هیچ هراسی نداریم..
اکنون دیگر حرفی ندارم
من یک زنم..