تخصصي و مسلكي بودن يك كاريگر جسمي و دماغي در عرصه كار تحويل شده برايش سبب ميگردد پروژه كاري با موفقيت به پاي تكميل برسد و برخلاف غير تخصصي بودن كاريگر در كارش باعث ميگردد پروژه كاري به ناكامي روبرو شده و مشكل هاي جدي را در آينده براي جامعه ايجاد كند كه مي پردازيم به بعضي از آنها...
افراد مسلكي و تخصصي به كساني گفته ميشود كه در كار هاي جسمي و فكريٍ مشخص تجربه هاي علمي و عملي آموخته اند و با استفاده از مهارت هاي حاصله خود ميتوانند كار هاي تسليم شده خويش را به وجه احسن به پيش برده و پروژه هاي مختلف كاري چـون: سرك سازي، معماري، اعمار بندها، شهرك ها، پايگاه ها، فابريكه ها، زير بنا ها، ارتقاي ظرفيت، آگاهي دهي، و ... را با موفقيت به پاي تكميل برسانند.
در جوامع سرمايه داري نسبت موجوديت سطح بلند اكادميك، كار ها تخصصي شده و به اهل آن سپرده ميشوند اما در جوامع سنتي و كشور هاي رو به انكشاف كه افغانستان نيز در همين رده قرار دارد، نسبت موجوديت فقر و عدم موجوديت سطوح بلند علمي كار ها تخصصي نبوده و به اهل آن سپرده نميشوند كه اين خود باعث كاهش ميزان كيفيت در كار ها ميگردد.
از جمله ده ها مشكل اساسي كه امروزه دامنگير جامعه ما است، يكي هم نسپردن كار به اهل آن ميباشد كه معذله بزرگِ را در جامعه ايجاد كرده است.
از پُست هاي اندك صلاحيت دار دولتي گرفته تا كرسي هاي بلند حكومتي كار به اهل آن سپرده نميشود بلكه به اساس يك سلسله قرابت ها و منفعت ها كار به افراد غير مسلكي تحويل داده ميشود. كه بعد ها ناكامي را در كار اين گونه افراد به خوبي ميتوان ملاحظه كرد چنانچه: تعدادي از اين افراد بنا بر عدم تخصص در وظايف شان به دشواري ها، حتي شكست مواجه ميشوند و تعداد كثيري هم بدليل نانواني كاري، اشخاص مسلكي ديگري را براي انجام امور هاي كاري در پهلوي خود به نام هاي مختلف مقرر ميكنند كه اين مسأله سمبولي بودن اين افراد را در قبال وظيفه شان آشكارا مينمايد.
(قضاوت "سمبولي بودن افراد در كرسي هاي بلند حكومتي" را ميگذرايم به شما خواننده ي عزيز.)
امروزه اكثرپول كمكهاي خارجي صرف بيهوده در پروژه هايي ميشود كه در رأس آن افراد غير تخصصي و بي تجربه وجود دارد. در اين گونه پروژه هاي كاري با وجود مصرف پول نتيجه مطلوب حاصل نميشود كه علت آن فهم اندك شخص مسؤل در رابطه به راه هاي رسيدن به هدف اصلي در كار پروژه ميباشد.
نسپردن كار به اهل آن ميتواند يك جامعه را از مسير پيشرفت و انكشاف منحرف سازد زيرا اگر كار به اهل آن سپرده نشود نارسايي هايي در آن بوجود ميآيد كه ميزان كيفيت كاري را در كُل تقليل خواهد داد.
براي سوق دادن جامعه در مسير پيشرفت و بازسازي بايد كار را به اهل آن سپرد. براي عملي كردن اين هدف به چند نكته تاكيد دارم:
* بلند بردن سطع دانش در كل، و تخصصي ساختن رشته هاي مختلف علوم.
* جذب افراد در پست ها به اساس لياقت و شايسته گي بدون در نظرداشت منفعت، قرابت، موضوعات قومي و مذهبي.
* تربيه كادر ها در رشته های مختلف علوم.
حامد پیمانی