روزهای غریبی است ،سالهای تلخی است،غم ها بسیار رو شادی ها کم،در اوج هر صدای بی صدای آوای هست که همیشه آدم رابه سوی سوق میدهد که شاید آینده را آنطور که دوست دارد درست کند آینده ای که همیشه در ذهن خودم دارم پر از امواج یک نور قوی است همیشه احساس میکنم که آینده پر از نور و خوشبختی است ولی هر روز که رد میشود رو به آینده میروم ولی به جای نور سوی تاریکی روان هستم شاید گناه این مشکل از تصمیمات من باشه، آینده پر از نور رو باید منبع نوریش و پیدا کنیم .به نظر خودم هیچ تلاشی نکردم که منبع این نور پیدا کنم ولی هنوز هم دیر نیست آخر در اوج هر سیاهی یک روز سفیدی خواهد پیدا شود.شاید در این چند سالی که تلاش نکردم ولی تلاش کردم راهم اشتباه بود.ولی میخواهم راهم را درست انتخاب کنم و روبه سوی بروم که شاید بتوانم منبع نور آینده ام را برآورده بسازم
.
تا حالا تلاش کردین به چیزی که دوست دارین برسین و یا به کسی که دوستش دارین برسین؟
این یک سوال هست ولی شاید خیلی ها تلاش کرده باشن به کسی که دوست دارند برسند ولی هر چه زدند به در بسته خوردن .کسایی که به در بسته خورد یا نا امید شدن یا دوست داشتن را در وجود خود کشتن ولی هر روز که میگذرد نمیخواهم چیزها یا کسایی را که دارم را از دست بدهم شاید تمام سرمایه من باشد ولی تا حال چیزی را خودم دوست نداشتم از ته دل که خود را به آب و آتش بزنم برایش ولی بعضی وقتا میگویم شاید پیدا شود شاید روزی کسی باشد که بتوان خود را به آب و آتش زد ولی تا حال این را هم نمیدانم به دست آوردن چیزی که واقعا از عماق وجودت میخواهی اش وقتی که بدست آوردی واقعا ارزشش را خواهد داشت؟ولی به قول مرحوم دل را باید به دریا زد
.
ولی هیچ وقت به این باورندارم که اینده تباه است چون همیشه ما هستیم که با تصمیم های خود زندگی خود را میسازیم کاری که میکنیم چیزی را که دوست داریم و تلاش ها و تصمیم های ما همه و همه برای آینده است وهر چه بر سر ما می آید از تصمیم های خود ماست به قول آنتونی رابینیز میگه تو زندگی هر تصمیمی که میگیری باعث میشه یه راهی تو آینده باز شه مثل یه خیابون جدید که وقتی به بن بست خوردی از اون خیابون بتونی استفاده کنی