بصيره بياد دارد كه چگونه مردان مسلح داخل منزل آنان گرديد و او را از پيش چشمان خانواده اش ربودند .
كاكاي بصيره كه پسر بي باك بود با خانم ماماي بصيره رابطه نا مشروع برقرار كرده و بعداً پا به فرار گذاشتند خانم ماما بصيره كه شكيلا نام داشت و زن خوبي نبود بار ها با كاكاي بصيره رابطه جنسي برقرار نموده بود.
شوهر شكيلا كه شخص زور مند بود شب هنگام در منزل پدر بصيره داخل شدند و بصيره را به نقطه نا معلوم انتقال دادند قضيه بصيره قضيه غير معمول است او موفق به فرار گرديد و خود را نجات داد .
بصيره 8 ساله، يك سال تمام را در قله كوه با غذاي بخور و نمير با لباس چركين بسر برد او ظلم و شكنجه زيادي را تحمل كرد سرانجام به كمك يكي از پاسبانان شوهر شكيلا رهايي پيدا كرد .
در مدت همين يك سال بصيره به سان خانم هاي كهن سال چين و چروك در صورتش نمايان گريده است اثار ضرب و شتم شوهر شكيلا در وجود بصيره به خوبي هويدا است .
با آنكه پدر بصيره خانه و كاشانه را رها كرده است و به ولايت ديگري بسر ميبرد هر لحظه مرگ تدريجي او و خانواده اش را تهديد ميكند آنان انتظار دارد چه زماني مردان مسلح داخل منزل شان ميگردد و جگر گوشه اش را از پيش چشمانش دوباره مي ربايند .
او ميگويد:" بد كرداري را بزرگان خانواده انجام ميدهند او قرباني را دختران خانواده ."