امتحان در هوای برفی
دیروز شاید برف اندک در شهر هرات بودیم که مناظر پوشیده از برف بسیار زیبا جلوه می کردن و محیط کلا با برف پوشیده بود بچه ها داخل حیاط برف بازی می کردن و تعداد اندکی ازمردم مشغول پاک کردن برف های روی بام شان بودن هرچند که روزهای برفی بسیار زیباست ولی بسیار دلگیر کنده است و حس می کنی که همه جا تعطیل است و نمی توانی به جایی بروی و مجبوری داخل خانه بمانی و فکربیرون شدن از خانه را از سرت بیرون کنی.ولی این نظر من است شاید کسایی باشد که هوای برفی وهوای سرد زمستانی را بسیار دوست داشته باشد.هرچند که هوا بسیار سرد بود ولی همه از زیبایی این مناظر لذت می بردند
.
وهمچنان دراین هوای برفی و هوای سرد اولین امتحان ام بود که در ساعت 3 بعدازظهر برگزار شد هرچند که هوا بسیار سرد و درد ناک بود ولی استرس امتحان من را گرم می ساخت که اصلا هوای سرد را حس نمی کردم و فکرم کلا به امتحان بود تا اینکه به هوای سرد و بعداز سپری کردن امتحان و زمانی که فکرم از امتحان راحت شد یک مرتبه سردی هوا را حس کردم و حس کردم که پاهام کلا یخ زده و درد را حس می کردم.ولی دران زمان غیراز اینکه به فکر برگشتن به خانه بودم و کوشش می کردم که هرچه سریع تر به خانه برگردم و درفضای گرم خانه خودم را راحت احساس می کردم.که در این زمان دوستانم من را به حرف گرفتن و هی درمورد امتحان صحبت می کردن.واصلا هوای سرد را حس نمی کردن.ولی من انها را تنها ماندم و سریع خودم را به خانه رساندم وهمچنان بسیار گرسنه شده بودم که ناگهان متوجه شدم مادرجانم غذای دلخواه من را پخته ان زمان بود که باخوردن ان غذا خودم را هم گرم و هم راحت احساس کردم.