سحرګل

Posted on at


 

سحرگل چهارده ساله که توسط برادراندرش محمد خان به ازد واج داده شده بود ،بعد از گذشت شش ماه حبس در تشناب منزلش،رها شد.                                                                                 این خانم نظربه گفته خودش که از طریق رسانه ها به نشر رسید، توسط خشو،ننو،شوهر،خسروبرادرشوهرش،بدون موجب،مورد لت وکوب قرار میگرفته است . به محض دریافت خبر تیمی ازسوی دفتر ساحوی ، جهت بررسی قضیه ونظارت بر آن ، عازم آن ولایت شد      

درقدم نخست، وارد شفاخانهء ولایتی شد وبا خانم سحرگل، که به لحاظ صحی درحالت رقت باری قرار داشت، صحبت کردند.  خانم کاکایش که به خاطر مواظبت وتامین امنیت با او بود ، گفت:فامیلش از وی تقاضای بی مورد داشته اند و ازوی سوء استفاده میکردند؛چون سحرگل سرباز میزده، مورد شکنجه قرار میگرفته است . هردو دست سحرگل از اثر شکنجه شکسته است موهای سرش کشیده وکنده شده، پای چپ وی ازقسمت ران وی مکرر کبود شده ، ناخن های هردو دستش کشیده شده،مژه وپلک چشم چپ او با سیخ داغ سوزانه شده است که اثرات آن هنوز هم در بدن او قابل رویت است وجایکه بتواند نمایندگی ازسلامتی سحرگل کند،به چشم نمی خورد.                                                                سحرگل که گل های امیدش در چهارده سالگی پژمرده به نظر میرسید،از درد زیاد مینالید،اشک میریخت وفریاد میکشید:آخرمن چه گناهی داشتم که به این سرنوشت مبتلا شدم ؟آیا من انسان نیستم ؟ آیا صدای مرا کسی میشنود؟آیا همین که من نگذاشتم افراد واشخاص بد ازمن سوء استفاده کنند،گناه بود؟ وآیا کسی است این جنایتکاران نامسلمانان را جزا بدهد؟همچنین میگفت،خدامیداند چه تعداد زنان وختران به سرنوشت من مبتلا شده اند!

پس از رسیدگی وتداوم فعالیت های درمانی ازسوی پزشکان موظف،قرارشد،سحرگل باتصمیم وتفاهم آنها وتلیفونها وتاکید های مکرر نهادهای مدافع حقوق زنان،جهت معاینات رسیدگی بهترو بیشتر،بعد از شستشوی تمام بدنش به یکی از شفاخانه های مرکز انتقال داده شود وچنین شد.طبق معلومات که بدست آمد سحرگل قبلا هم مورد لت کوب قرار گرفته بود ودر اثر تماس تلیفونی همسایه ها،پولیس اقدام به آوردن خشو وخسر سحرگل کرده بود، اما به وساطت وکیل گذر دوباره رها شده بودند. اما خسروخوشوی سحرگل اظهار داشتند که اورا در راه رفتن کمک میکردند،به امور زنان مراجعه کردند گفتند، این عروس ماست واز روزی که عروس ما شد،تمام وجودش زخم داشت ،ما همین قدر پول داشتیم که برایش عروسی بگیریم وحال توان تداوی وی را نداریم

گفتنی است که در این اواخر ،نگرانی ها در مورد به بد دادن وبه بد گرفتن وانواع واقسام خشونتهای مغایر با دین اسلام وقوانین ملی و بین المللی در کشور به خصوص ولایات رو به ا فزایش بوده است و روزی نیست که شماری از هموطنان ما اعم از مرد ، زن ، کودک مورد

خشونت قرار نگیرندوکرامت انسانی آنها پایمال نگردد واز حق حیات و دیگرحقوق بشری خود محروم نشوند.



About the author

laili-zia

Laili Zia was born in Herat,Afghanistan. she is student in Mehri high school.

Subscribe 0
160