در کشور ما از یکطرف فقر اقتصادی و پایین بودن عاید سرانه ملی از طرف دیگر از بین رفتن مردان سرپرست خانواده در جریان جنگ سی ساله در افغانستان موجب شده است که کودکان و اطفال کمتر از 18 سال مسؤل اعاشه فامیل های شان گردند، بسا خانواده ها از اطفال شان منحیث یگانه نان آور فامیل استفاده می کنند.
شکل جدی تر در این خصوص آنست که خانواده ها حتی به فکر آن نیستند که این کودکان از چه راه هایی پول به دست می آورند، متأسفانه تعداد کثیری از اطفال مشغول تکدی گری در کنار خیابان بوده و با سوال گری امرار معاش میکنند.
تعدادی دیگر به کارهایی همچو بوت رنگ کردن، روزنامه فروشی، پاک کاری موتر های مردم می پردازند.
این مسئله از یک طرف خطر جدی متوجه این کودکان ساخته طوریکه گرمی و سردی هوا، محیط زیست، خطر تصادفات و حوادث ترافیکی سؤ استفاده از ایشان بوسیله افراد خطرناک، خطر اعتیاد قاچاق مواد مخدر و سرقت، همگی باعث انحراف اخلاقی و انحطاط فکری این اطفال بی گناه میشود، از جانب دیگر اطفال در مقطع سنی که قرار دارند نباید خیلی گرایش مادی داشته باشند در غیر آن تمایل شان به مسایل تعلیمی و آموزشی کمتر شده و بیسواد می مانند، از نظر صحی نیز اطفال به دلیل اینکه رشد کامل جسمانی نکرده اند و در حال نمو می باشند کارهای ثقیل و شاقه باعث عقب ماندگی جسمانی و حتی آسیب های جدی رشد جسمانی شان شده میتواند.