از آنزمان که انسان فروشی فردی در دنیا از مد افتاد و بجای آن خرید و فروش ملتها مرسوم شد، گردانندگان این صحنه ها یعنی دول استعمارگر، هیچ نیرویی را در مقابل خود خطرناکتر از اسلام ندیدند. نه از ادیان دیگر بیمی داشتند و نه از مکتبهای سیاسی و نه از ملیت. علت این مطلب روشن است زیرا آنها نمونه های کامل فساد و ارتجاع یعنی باطل بودند و آن فقط باطل است که از حق میرمد و با آن مبارزه میکند
.
مکتبهای سیاسی که ترس و وحشتی در دل استعمارگران ایجاد نکرده برای آنست که آن مکتبها زائیده فکر بشر است ، چون سازمان استعماری عده ای دانشمند اقتصاد و اجتماع و پاره ای داکتر روانشناس را خریده و و از آنها استفاده میکند بنابرین هیچگونه ترس و هراسی از آنان ندارد زیرا آنها میتوانند در مقابل فرضیه، فرضیه بسازند و میتوانند با مغالطه و گفتگو مبانی اقتصادی و حقوقی دیگران را برهم زنند. به علاوه مکتبهای که بر اساس مادیگری بنیانگذاری شده، چون از ماده و مادیات سرچشمه میگیرد قابل اهمیت آنان نیست، زیرا آنان خوب میدانند که هر مخالفتی که انگیزه آن ثروت و ماده باشد ، بخوبی میتوانند آنرا عقیم سازند.
اما فقط اسلام است که دین و دنیا را به دوش یکدیگر قرار داده ومسلمان را به پیش میبرد و همچنان که مردم را بسوی خدا و پرستش او دعوت میکند به طرز حکومت و علم زندگی هم نظر دارد
.
اسلام است که بر ستمگری و بیدادگری میتازد و با آن دشمنی آشتی ناپذیری برقرار نموده است، این اسلام عزیز است که به جنگ ستمگران میرود.
این اسلام است که با ندای ملکوتی اش مردم را در برابر مظالم استعمار هشدار میدهد و لذا چهارده قرن است با کمال طراوت و نشاط باقیمانده.
بنابرین دول استعمارگر از آن میترسند و همانطوریکه دزد میخواهد سایه صاحبخانه را با تیر بزند، آنها نیز چنین در کمین اند. اما ببینید چقدر ظلم است، آیا از این بالاتر ستمگری میشود که یک عده سودجو و مال پرست سد را حق شده و نگذارند مردم از این موهبت خداداددی و این فیض بزرگ استفاده نکنند و در محیطی که سمهای خطرناک مملو است نگذارند آنها در زیر سایه درخت تنومند و سرسبز و بارور اسلام استراحت نکنند.( زود است ستمگران بدانند که کدام یک پیروز اند، آنها یا مظلومان )
وظیفه ما؟
بنابرین لازم است که ما مردم را بسوی راههای این کاخ سعادت و پابرجا دعوت کنیم و آنها را از شر خارها و مانعهای جانکا آزاد و خلاص نمائیم و برای برای زمامداران مدلل سازیم که کاروان سرگردان بشر، هرگز به سعادت نمیرسد و از چنگال بدبختی وشقاوت نجات یافته نمیتواند مگر اینکه اسلام را برنامه زندگی خویش قرار دهد
.
و همچنین برای رهبران و پیشوایان دینی روشن نمائیم که راه نجات مردم از وادی خرافات و عقاید پوسیده مسدود است مگر به دانستن عقاید صحیح و جانبخش اسلام وگرنه اشکالات در مورد مبدئ آفرینش و معاد و پیامبر و خدا، تا روز قیامت بازارش گرم است.