کتاب را که باید منحیث بهترین راهنما و دوست پذیرفت یکی از منبع های است که درباره هرچیزی نوشته شده باشد، برای انسان منبع ازعلم ودانش خواهدبود.
میدانیم این پروسۀ چاپ و نشر کتب درافغانستان همانا مانند سایر مشکلات موجود خود را هم به قطار این مشکلات محسوب میکند.
یگانه راه که درعرصۀ پخش علم ودانش مؤثر است، فرهنگ می زاید و فرهنگ می کشد، کتاب است.
این کتاب در طول تاریخ باعث انقلاب های زیادی شده، دارودسته های زیادی را شکسته و به همین منوال دارودسته های زیادی را قدرت بخشیده است.
اگر کتاب را وسیلۀ به قدرت رسیدن تعریف کنیم بی جا نخواهد بود چون واضح است هیچ طالب و هیچ شاگرد را بیدون کتاب تعلیم میسر نخواهد شد.
کتاب یعنی راهی که به طرف خوشبختی و قدرت باز شده، اگر تعقیب شود لزوماً به آن خواهید رسید.
اما در جامعۀ امروزی ما نقش کتاب و کتاب خوانی در کوچه های دور است ، بدین معنا اگر این جایگاه بلندی ها و قله ها را داراست، اما ما به آن در آستانه جا داده ایم، گفتم وقتی کتاب راهنما است پس باید به راهنما و مشاور جایگاه خاصی را قایل شد.
این نقش را برملا ساختن، کار دشواری نیست، مگر توسط والدین، استادان، و بزرگان کاری خواهد بود که در اندک زمان آنرا بر رخ همه مردم کشید.
حال اگر با طرح سوال های گفته های فوق را مستحکم سازم باید چنین بپرسم:
آیا اطفال ما اهمیت کتاب را میدانند؟
آیا جوانان ما نقش کتاب و اهمیت آنرا دانسته اند؟
آیا کسانی را دیده اید که به جز از کتابهای که در مکاتب و پوهنتون ها میخوانند به خریداری کتابهای دیگر وبیرونی بپردازند؟
به جواب هرسوال باید جواب منفی داد.
ولی بسیار محدود از کسان را نمیتوان جز این گروپ دانست.
به نظر خودم: مطالعۀ هر کتاب به مثابۀ گذشتن از زینۀ است به طرف رفاح و کامیابی.
حد اقل در هر ماه یک کتاب را مطالعه کردن به مثل اینکه هرروز نردبانی ساخته اید که شما را در رسیدن به اهداف تان کمک خواهد شد.
کتاب خواندن یعنی دریافتن دُرِ دلخواه از صندوقچۀ جواهرات.
بیایید از قدرت که کتاب برخوردار است سخن گوییم و بپذیریم که همه صاحبان قدرت را این وسیله بوده و همه ی اینها را دستگیر بوده تا به اهداف شان برسند.
اما بد بختانه در افغانستان به این قدرت هیچ توجه نشده و تا اکنون هیچ یکی ازاهمیت آن نه دررسانه های چاپی و نه در رسانه های تصویری و صوتی نام نبرده اند.
به امید اینکه روزی رسد که همچون پروژه های بزرگ دیگر نیز در وطن ما به راه انداخته شود تا باشد جهان دیگری در افغانستان رخش را نشان دهد.
نویسنده: حکمت الله عزیز