About Amin

Posted on at


تقریبا حدود ساعت های چهار بعد از ظهر بود که رو در روی من نشسته بود با صورتی نسبتا دراز و لاغر ، گونه های بر آمده و آفتاب سوخته که نشان دهنده ی زندگیی نه چندان مرفه است ، انگار وقتی که صبح از خواب بیدار میشود پیش روی آیینه می ایستد و فقط خود را نظاره میکند که چگونه عمر گران را در راه فدا میکند . هنر حالی چنان به من نگاه میکند که انگار خواهان دزدن افکارم است ، او حتا موهایش را طراحی کرده است بسیار زنده و جذاب دو دسته ی بلند تا روی پیشانی که پیوندی عجیب با ابرو وانش دارد ، اینطور به من نگاه نکن ، چون نه تو بودا هستی و نه من شاگردت ، به خاطر خدا هم که شده هر از چند گاهی پلک بزن . چرا لب هایت اینگونه خشکیده است ؟ تشنه ی طراحی افکارم هستی ؟ یا اینکه قصد داری مرا به معراج ببری ؟ چشمهایت مثل اجدادت هست همان هایی که بت صلصال را آفریدند . دست روی دست ماندنت نشانه ی بی اندیشه بودنت نیست ، من تو را درک میکنم ، حالی در ذهنت ، با قلم قلبت خدا را طرح میزنی .



About the author

ali-rahimi

I love Music

Subscribe 0
160