درد دل
چقدر زود گذشت! حتی زود تر از بهم زدن چشم همه چی گذشت دلم به آن وقته نادانی……
چقدر زود گذشت! حتی زود تر از بهم زدن چشم همه چی گذشت دلم به آن وقته نادانی……
دخترخاله و پسرخاله ای بودن که از بچه گی با هم بزرگ شدن و اسمشون رو هم بوده……
آزاده فرزند عبدالرسول در سال 1377 در قریه برناباد ولسوالی غوریان ولایت……
خاطرات دوران كودكي براي انسان خوشي وطراوت رابهم ميرساندكه يادآوري آنهاگاهي……
یعنی اینک بزرگ شده ام و دارم در مورد نقاشی کودکانه بحث میکنم. ای دنیای فانی……
عکاسی عکاسی هنریست که خیلی ها به آن علاقه دارند. چرا که عکاسی هنریست……
وقتی نخواهد بشود...خودت را هم بکشی ﻧـــﻤـــﯿــﺸــودشماره اش را پاک میکنی... ﻧـــﻤــﯿــــﺸــودبا……
برگ ریزان گیسوانت زیر پاهای عابران خش خش صدای هیولایی پیر که از……
اشکهای یک بانوی افغان گویند : شنیدن کی همانند دیدن است .من به این جمله……
خدایا اگر نتوانستم کاری کنم که به وجود من افتخار کنی....بدان که تو خدا بودی……
"گاه زیبایی چنان به ما نزدیک می شود که از تاروپود هستی نیز می گذرد و در ما……
جای که تمام عمر را برای دیدن افتاب میگذاریم در انتظار یار واعی یار ای که……
خاطرات انسان پشت آیئنه که همیشه در مقابل آن است باقی میماند و چنان زیبا……
همیشه برای اینکه به گذاشته خود نظر بیاندازیم ویا دوستانی را……
افغانستانی که سه دهه سرنوشت اش را در جنگ سپری کرد ه است و در این مدت بسا طولانی……
دل پر درد غم هایش زیاد شده اما خوشی هایش کم وجود خود را پر از درد میبیند و……
در لابلای دفتر خاطرات کهنه که از سالهای سال است اکنون چیزهای را دریافت کردم……
شاید در زنده گی لحظاتی باشد که به یاد نمی اوریم یا نمیخواهیم به یاد بیاوریم……
زندگی مملو از خاطره ها است، تمام لحظات و ثانیه های زندگی سازنده ئ همین خاطره……
مکتب مکتب مکانی که برای همه دوست داشنتی است وهمه آنراتجربه نموده اند .جای……
شادمانی ها آرزو های ماندگار ماست خیلی ها میخواهند که برای همیشه شادمانی……
عکس ها خیلی وقت است که در دفتر زندگی بسته شده است...عکس های کودکی... عکس های……
خورشید از پشت پنجره لبخند زنان به من چشمک میزند... چشم های بسته ام را آزار……
اگر اتفاقات زنده گی خود را مرور کنیم شاید بعضی از خاطرات خود که آنها……
پدر نام آشنا کسی که زیستن را برایم آموخت پدرم تکیه گاه من قدرت من شکوه……
میتوان حرف خود راازاینجا شروع کردکه کودکان یااطفال خیابانی شاهدی از جنگهای……
پدرم یک داستان بود داستانی نه چندان بلند داستانی شبیه عمر یک کلوله برف که……
در زنده گی به غیر از برنامه های کاری باید دیگر برنامه های را هم در تقسیم اوقات……
2خاطرات یک دختر افغان روزگارم در مدرسه چه دوران زیبا ودل پذیری کاش……
وقتی به گذشته اش فکرمیکردخاطرات شیرین وپرازنشاطش رابه یادمی آورد؛ازصبح……
.خاطرات یک دختر افغان (1) راز و نیاز باخدا می خوام بنویسم از هرچی که توی……
داستان ، نمایشنامه ، خاطرات ، شعر ... تقریبا همه ما در دوره یا دوره هایی از……
خاطرات من وشخصیتم من دختری هستم که در زندگی یعنی از زمان تولد تا حالا……
با آغاز سال جدید همه چیز نو وجدید گردید وتحولاتی بالای تمام اجسام حیه به……
آیا ایام کودکی خود را درداخل کشور سپری نموده اید؟ زیبا ترین خاطره تان از……
جشن نوروزی (1393) جشن نوروز در اصل اتش پرست ها برگزار میکردن وبرایشان مانند……
اولین جای که انسان پابه عرصهء تعلیم میگذارد، که آغاز روره……
بنام خدا خداییکه تکراری هارا به حال خود شان گذاشت و تنوع را به وجود آورد……
بسم الله الر حمن الرحیم مردم افغانستان بیش از سالیان سال در جنگ ونا امنی……
وقتی عمیق فکر میکنم, وقتی احساس میکنم خیلی حقیقت های زندگیم به رویا بدل شده,……
برف، رحمتقطرات زیبای طبیعت، رب العالمین ،پاک کننده ناپاکی های ساخته دست……
یاد آنروزها بخیر ،تقریبا"سه دهه از آنروز هامیگذرد ،در کابل زندگی میکردیم،……
گهی احساس من این بود...که……
روزها میگذرد همچون فصل ها و سال ها وقتی به خود می آیی می بینی که تو ماندی……
زنده ګی یعنی رسیدن به هدف زنده ګی همه امتحان است که اګر از این امتحان منصرف……
اگر کسی بتواند حوادث زندگانی خود را بخاطر بیاورد و کار های را که سپری……
خزان موسم دلتنگی هاست گاهی با دیدن این موسم به یاد خزان روزگار خود می……
هنوز به یاد دارم روزهای خوب و به یاد ماندنی مکتب را که چگونه روزها، ماه ها……
یک سال ،دوسال،سه سال ،پنج سال،ده سال،شد.درهرسال برای من یک ساعت……
يكي از خاطرات در يكي از روز های زمستاني من و دوستم راهي به طرف پاكستان……
یه زمانی جایی که ما زندگی میکردیم گاز نداشت .بخاری و چراغ نفتی داشتیم.برای……
باز هم بعد از سپری کردن یک سال تحصیلی نوبت امتحانات پایانی رسید! و باز هم……
نامه ای به او......... سلام ودیگر هیچ.. این سلام تمام حرف های نگفته قلبم……
چقدر سخته همیشه در انتظار باشی...! در انتظار جمعه ای با او.. تمام این روزها……
مدت هاا بود که از پنجره اتاقم به بیرون نگاه میکردم.در نیمه شب همه ی کوچه ها……
ان وقت ها حیاط خانه ما که تابستان می امد ُ پر می شد از زن های همسایه……
خاطرات بیاد داشتنی.. بهترین خاطره درزندګی آنست که روز ها را به خوشی……
زینگگگگگگگگگگگگگگگ زینگگگگگگگ/ صدای زنگ موبایل الو! سلام مونا جان خوب هستی؟……
ggoop
zzzz