دلبر
مغرور مشو هیچ گر از خود خبر هستی یری بتو معلوم شود حال بدو نیک روزیکه……
مغرور مشو هیچ گر از خود خبر هستی یری بتو معلوم شود حال بدو نیک روزیکه……
چشمش بکرشمه گفت با من این نرگس مست من چو آهوست میرفت بباغ آن نگارین با خال……
بهار و سبز و جوش شکوفه شده هر شاخ گلپوش شکوفه همی نالید بلبل زار و میگفت چنین……
دنیاست پرازشوق وعلاقه زبرتو دنیا خراب است زعشق وخبرتو من دم زده دوداحساس……