دشت برهود
قدم هایم را در بیابان های خشک و گرم احساس میکنم... خورشید در وسط آسمان خودش……
قدم هایم را در بیابان های خشک و گرم احساس میکنم... خورشید در وسط آسمان خودش……
لالایی های غریبانه ات را بسیار یاد کرده ام... در پس بزرگ شدنم ... هنوز کودکی……
روزی که آمدم چه غریب بودی برایم و امروز چه غریبانه از آشنایی مهربانت جدا……