درخت مثمر
ـ يادش بخير زمانيكه هنوزنهال كوچكي بودم ـ آرام آرام بزرگ شدم وبرگ كردم ـ……
ـ يادش بخير زمانيكه هنوزنهال كوچكي بودم ـ آرام آرام بزرگ شدم وبرگ كردم ـ……
طاهربا ديدن سياوش خشكش زد.عمه دستهايش را برسرنهاده بودواشك مي ريخت.نمي دانستند……
ايامي كه بعد از كار روزانه يا برنامه هاي هفته براي فرد باقي ميماند اوقات……
حوالى ساعت 12 شب ، من درگير با مرگ و زندگى ، خسته از هر شب ديگر و تو بى تفاوت……