زود بود ولی یاد گرفتم
زود بود ولی یاد گرفتمیادگرفتم که درحال تغییر هستم و دارم بزرگ میشوم و هرروز……
زود بود ولی یاد گرفتمیادگرفتم که درحال تغییر هستم و دارم بزرگ میشوم و هرروز……
تصادف اتفاقیامروز با تصادف اتفاقی تمام زندگیم تکرار شد... با موتوری که داشت……
تکرار آدم ها مانند ورق های دفتری است که هر بار تکرار آن باعث میشود تو بهتر……
وقتی تو در میان نوشته هایم جا میگیری سعی می کنم به درستی ترسیمت کنم آن گونه……
درشهری زن مهربانی زنده گی میکردکه دارای چهاراولادبود.این زن برای تأمین……
اطفال یک قشر بزرگ ومهم هر جامعه میبا شد. از وقتی در بطن مادرهستند……
قرآنکریم دربیشترازهشتادآیه ایمان وکار شایسته راضامن سعادت بشردردنیا……