معلولیت و زن ده گی یک شخص معلول
این قصه واقعی بوده وزنده گی نامه او بامعلولیتش نشان میدهددر شبهایی که ستاره……
این قصه واقعی بوده وزنده گی نامه او بامعلولیتش نشان میدهددر شبهایی که ستاره……
خداوند متعال زنده گی را با اعتماد بنا کرده است که بعضی از انسان ها دارای……
حتما بخوانید! در کشور ما افغانستان دختران حق درس خواندن را نداشتند چون شرایت……
دل پر درد غم هایش زیاد شده اما خوشی هایش کم وجود خود را پر از درد میبیند و……
همه مردم خوشحال به نظر میرسند... در همین نزدیکی ها صدای اذان دلنشین تر شده……
احساس سیاه این روز ها دنیا را غم فرا گرفته .دنیای که نمی دانم خورشیدش……
وقت تمام است... تمام لحظه های عمرت رو به پایان است.... همین لحظه هم تمام شد...……
فرشته دختری بود که پدرومادرش او را خیلی دوست داشتند فرشته درصنف هفت……
من از خودم منی ساختم ...که همیشه آرزو داشتم باشم در پستوی خطاهایم ...کوشیدم……
خیانت به همسر خیانت را من از دید گاه خودم این چنین تعبیر می کنم خیانت……
زندگی من روز و شب در حال نوشتن هستم نوشتن از نوشته های که در دل نوشته دارم……
خش خش درختان وزش باد رفته بود آب هوای ګرم وصدای تلاوت قرآن وصدای اذان……
سر نوشت سرنوشت یا تقدیر هر دو با نوای زنده گی آمیخته است این نی یک آهنگ را……
مصاحبه با زهـــــرا نزهت کارمند و بلاگر فعال وامن انکس درباره کودکی و زندگی……
زیادتری ازمردم عاشقی را باهوس عوضی میگرندکه متاُسفانه باعث ضرررسیدن به……
من دختری هستم که در کودکی آرزویم این بود ای کاش پسر میبودم وبه خاطر این دلایل……
صحنه اولدختری که دوست داشت همیشه درس بخواند و بتواند به مردم کشور خود کمک……
دختری هستم تنها میان درد وغم پنهان کسی را نمی بینم که غم خوارم باشد گاهی……
حقیقت پنهان از داستان وحوادث واقعی میکنم که شاید برای……
ازدواج اجباری میتواند درزمره ای هرگونه ازواجی تعریف شود که در آن یکی از……
دیگه به چه کسی می توان اعتماد کرد؟به کی؟ به مردی که هر چه کار میکند……
در قریه یی که پر از هیا هو بود مردمانش از مهربانی و ناز برای دخترانشان ……
صحنه اول: محل: خانه آرش ……
در یکی از روز های فصل خزان با خزان زده ی روزگار رو به رو شدم، زمانی که……
از پنجره نگاه من زندگی زن های افغا نستان را بنگرید نمی دانم از چی بگم از مادری……
انسانهایی که به سن بلوغ رسیده اند به بسیار سختی با غم و اندوه که دامنشان……