احساس یک دختر
میخواهم در مورد احساس یک دختر افغان بنویسم،ولی نمیخواهم با حس پر دردی که……
میخواهم در مورد احساس یک دختر افغان بنویسم،ولی نمیخواهم با حس پر دردی که……
ایستگاه زنده گی زنده گی مانند قطاری است که همه مسافر این قطار هستیم.……
به گوشی مبایلم زنگ آمد وقتی دیدم ریحانه دوستم بود . زمانیکه به تلفنش جواب……
شخصی دربنی اسرائیل نام اش عامیل بود بامال وثروت زیاد ولیکن فرزندی نداشت……
اویس مادر پیر و ناتوان داشت باپولی که از راه چوپانی به دست می اورد، زندگی……
زن ایور ها مو به مو ایام کودکی را به ناکامی سپری نموده است او از آوان که 7……
کمترکسی دراین دنیاپیدامیشودکه کوکان رادوست نداشته باشد.باخنده یشان……
گذشت زمان با او چه خواهد کرد؟ او پنجمین فرزند خانواده است ٰ دو خواهر بزرگتر……
شخص وقتیکه کسی را عفوه کنیم او را انعام هم میدهیم اهل قریه ار را بد……
پس از 21 سال زندگی مشترک همسرش از او خواست که با کس دیگری برای شام و سینما……
من سوار به دوچرخی هستم که مپرس . من چیز رانبینم و بی دریغ روان هستم که مپرس بی……
روزی یک پیر زن همرای پسرش در یک قریه زنده گی می کردند یک شب پسرش در خواب دید……
با اندام لاغر ، چهره گندم گون ، چشمان آهوانه هراسان بسویم می نگریست……
(این داستان واقعی است که هنوز هم در جامعه ما تکرار……