دست های خالی
دستهایم خالیست... خالی تر از یک دل ... رها تر از باد... دست هایم را به دل باد زنجیر……
دستهایم خالیست... خالی تر از یک دل ... رها تر از باد... دست هایم را به دل باد زنجیر……
ایثار و فداکاری احمد در صنف دهم یکی از مکتب های درس می خواند پدرش مرد مسن……
این داستان واقعی وضعیت حرمسرای یکی از خوانین کشور است که توسط یکی از……
ششم جدی سال 1359بودکه زمستان جان تازه ای گرفت اگرچه سرد بود ولی قدم……
عنوان طنز مه هست که نمزاددار شدم ازم دوکان که به طرف خانه آمدم صدا قلقلوا……
یک خانم جوان در انتظار پرواز خویش در یکی از اطاقهای پرواز یک میدان هوائی……
در دنیای سر گر دانی ماه هر کس سختی وعقیده دارد.یکی از نداشتن بچه می نالد،دیگری……
چشمان گریان کودک به در اطاق دوخته شده و دلش را موجی از شور ، دلهره و نا آرامی……
افغانستان یک کشوری است که در سه دهه گذشته باجنگ مشت و پنچه نرم می کرد و تعدادی……