داستان عاشقانه غمگین و خواندنی ” قرار”
نشسته بودم رو نیمکتِ پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم……
نشسته بودم رو نیمکتِ پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم……
نور چشم شاگرد لایق است شاگرد درس خوان یک شاگرد از هر کار از ……