با اندیشه پر کشیدم
با اندیشه پر کشیدم، آنقدر پر زدم، تا در اوج آسمان گمشدم، فقط در آنجا یک خورشید……
با اندیشه پر کشیدم، آنقدر پر زدم، تا در اوج آسمان گمشدم، فقط در آنجا یک خورشید……
گفتم: ای دوست غم آشنای منست...یارشبهای تارمنست... قصه گوی روزهای زار منست...یگانه……
قد باریک و بلند چشمان زیبایی نرگس هر بیننده را بسوی خود می کشاند……
زمانیکه هفت ساله بودم با مادرم شب رفتم خانه کاکایم و وقتی خانه کاکایم……